۴ مطلب با موضوع «𝙵𝚘𝚛 𝚖𝚢 𝚜𝚠𝚎𝚎𝚝 𝚃𝚎𝚊𝚔𝚘𝚘𝚔~» ثبت شده است

نمایش ویالونِ عاشق:او نواخت و مرا مست خود کرد!

وارد تراس که شدم باد سردی وارد پیراهن لی خاکستریم شد و لرزی به تنم انداخت.

اما اهمیتی ندادم و جلوتر رفتم،ماگ سفیدم رو که بخاطر گرمای دلچسب شیر داخلش گرم بود رو بین انگش هام چرخوندم و مشغول تماشای ساختمون های اطراف شدم.اینجا محله‌ی کوچکی از پاریس بود و افراد کمی اونو میشناختن

و من به همین دلیل اینجارو برای سکونت انتخاب کرده بودم،ساکت و آروم؛

همونطور ک باید باشه.

لبخندی زدم و ماگ رو به لب هام نزدیک کردم،لبخندم پررنگ تر شد و شروع به خوندن متن همون آهنگ کردم:

Holy father،we need to talk 

I have a secret,that I can't keep!

I'm not the boy that,you thought you wanted..

please don't get angry,faith in me!!

لبخندم درحال پررنگ تر شدن بود که به ناگه درب بالکن اون خونه باز شد.

همون واحد

همون بالکن

همون‌پسر

و همون ویالون..

لبخندم مثل خشک شدن قطره‌ی آبی روی دلِ کویر محو شد.

به آهستگی وارد بالکن شد،مثل همیشه ویالونش در دستش بود و مثل همیشه لبخندی به شکل مستطیل روی لبش.گاهی هزاران لعنت به خودم میفرستادم که چرا باید واحدی رو انتخاب میکردم که به راحتی قابل دسترس باقی واحد ها باشه و هرروز اینچنین شکنجه شم.

آرشه‌ی ویالون رو داخل دستش گرفت،ویالون رو به شونه‌ی خودش چسبوند و چشم هاش رو بست

احساس می‌کردم مردمک چشم هام هر ثانیه بیشتر بزرگ‌ میشدن،چشم هام هیچ چیزی نمی‌دید به جز پسری با پیراهنی مشکی،با ویالونی در دست و چشم هایی بسته!

آرشه رو روی سیم های ویالون کشید،یک حرکت،دو حرکت،سومی..به مرور داشت زیبا ترین نوایی رو به وجود می‌آورد که گوش هام تا به امروز شنیده بودن.

چشم هاش رو بسته بود و با روحش آرشه‌ی داخل دستش رو حرکت میداد و نجوای زیبای ویالون روح انگیزش رو به ساکنین مجتمع هدیه میداد..

نمیتونستم چشم های خودم رو ببینم اما حاضر به سوگند خوردن بودم که اگه اون پسر سر بر میگردوند و به مردمک هام نگاهی می انداخت میتونست میلیارد ها ستاره‌ی درحال رقص رو داخل اونها ببینه،که خالقش خوده خودشه!

پسر ویالون به دست لبخند زیبایی روی لب داشت و به پرستیدنی ترین حالت ممکن یک یک نوت هاش رو اجرا میکرد

طوری موسیقی رو می‌نواخت که انگار آرشه‌ی ویالون داره تک به تک سیم های روح خودش رو به حرکت در میاره و نجوای مست کننده ای می‌سازه

توی این نمایشِ ستاره ای سه چیز بیشتر وجود نداشت

پسری با لبخندی مستطیلی که با هر تکان دستش روح ساکت و گوشه گیر من رو میرقصوند 

منی که ستاره های داخل چشم هام به پای کوبی نشسته بودن

و ویالونی که هر نوت اون قلب عاشق من رو از ماگ داخل دستم هم‌ داغ تر میکرد!

و شک ندارم این نمایش هیچ تماشاگری عاشق تر از من نداره

چون اون پسریه که من عاشقشم..

پسری با ویالونی جادویی و لبخند های ستاره ای،من رو به سادگی روی بالکن مجتمعی کوچک در پاریس،عاشق کرد!

 

پ.ن۱:البته این اون متن طولانی ای ک گفتم منتظرش باشید نیست هااا،این کاملا یهویی و دلی بود.

پ.ن۲:سم اسمیت ایز مرگ.بای

پ.ن۳:ب طرز ب شدت رو مخی جدیدا از متنام داره بدم میاد و حس میکنم این یک چرت و پرت خالص شده،چون زیاد روش فکر نکردم،پس بیاید نظر بدید و منو از این گمراهی در بیارید..=-=

  • ۶
  • نظرات [ ۲۹ ]
    • 私の救いの天使✨🤍
    • پنجشنبه ۱۹ اسفند ۰۰

    Say you'll see me again

     

    ...Say you remember me

    Say you'll see me again 

    .Just because I feel like a downing person; who is afraid of being forgotten_ 

  • ۱۲
    • 私の救いの天使✨🤍
    • شنبه ۲۰ آذر ۰۰

    ..Another love

     

    دانلود ویدیو 

    ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝓉𝒶𝓀ℯ 𝓎ℴ𝓊 𝓈ℴ𝓂𝓌𝒽ℯ𝓇ℯ 𝓈ℴ 𝓎ℴ𝓊 𝓀𝓃ℴ𝓌 𝒾 𝒸𝒶𝓇ℯ

    میخوام ببرمت یه جایی که بدونی بهت اهمیت میدم

    ℬ𝓊𝓉 𝒾𝓉𝓈 𝓈ℴ 𝒸ℴ𝓁𝒹 𝒶𝓃𝒹 𝒹ℴ𝓂'𝓉 𝓀𝓃ℴ𝓌 𝓌𝒽ℯ𝓇ℯ

    اما هوا خیلی سرده و من نمیدونم کجا بریم

    ℐ 𝒷𝓇ℴ𝓊ℊ𝒽𝓉 𝓎ℴ𝓊 𝒹𝒶𝒻𝒻ℴ𝒹𝒾𝓁𝓈 𝒾𝓃 𝒶 𝓅𝓇ℯ𝓉𝓉𝓎 𝓈𝓉𝒾𝓃ℊ

    برات گل نرگس به یه روبان خوشگل اوردم 

    ℬ𝓎𝓉 𝓌ℴ𝓃'𝓉 𝒻𝓁ℴ𝓌𝓌𝓇 𝓁𝒾𝓀ℯ 𝓉𝒽ℯ 𝒹𝒾𝒹 𝓁𝒶𝓈𝓉 𝓈𝓅𝓇𝒾𝓃ℊ

    اما اونا مثل بهار گذشته گل نمیدن!

    𝒜𝓃𝒹 ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝓀𝒾𝓈𝓈 𝓎ℴ𝓊 ,𝓂𝒶𝓀ℯ 𝓎ℴ𝓊 𝒻ℯℯ𝓁 𝒶𝓁𝓇𝒾ℊ𝒽𝓉𝓈

    و میخوام ببوسمت تا بهت حس خوبی بدم

    ...ℐ𝓂 𝒿𝓊𝓈𝓉 𝓈ℴ 𝓉𝒾ℯ𝓇𝒹 𝓉ℴ 𝓈𝒽ℯ𝓇ℯ 𝓂𝓎 𝓃𝒾ℊ𝒽𝓉𝓈

    اما از شریک شدن شب هام خیلی خسته ام..

    ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝒸𝓇𝓎 𝒶𝓃𝒹 ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝓁ℴ𝓋ℯ 

    میخوام گریه کنم و عشق میخوام

    ℬ𝓊𝓉 𝒶𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒽𝒶𝓋ℯ 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    اما تمام اشک‌هام قبلا استفاده شدن

    𝒪𝓃 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ,𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝒷ℯ 

    برای عشق دیگه ای،عشق دیگه 

    𝒜𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒽𝒶𝓋ℯ 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    تمام اشک هام استفاده شدن

    ..𝒪𝓃 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ,𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ

    برای عشق دیگه ای،عشق دیگه..

    𝒜𝓁𝓁 𝓂𝓊 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    تمام اشک هام استفاده شدن!

    𝒜𝓃𝒹 𝒾𝒻 𝓈ℴ𝓂ℯ𝒷ℴ𝒹𝓎 𝒽𝓊𝓇𝓉𝓈 𝓎ℴ𝓊,ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝒻𝒾ℊ𝒽𝓉

    و اگه کسب بخواد بهت آسیب بزنه،من میجنگم

    ℬ𝓊𝓉 𝓂𝓎 𝒽𝒶𝓃𝒹𝓈 𝒷ℯℯ𝓃 𝒷𝓇ℴ𝓅ℯ𝓃,ℴ𝓃 𝓉ℴ 𝓂𝒶𝓃𝓎 𝓉𝒾𝓂ℯ𝓈

    اما دست های من بار ها و بار ها شکستند

    𝒮ℴ ℐ'𝓁𝓁 𝓊𝓈ℯ 𝓂𝓎 𝓋ℴ𝒾𝒸ℯ,ℐ'𝓁𝓁 𝒷ℯ 𝒻𝓊𝒸𝓀𝒾𝓃ℊ 𝓇𝓊𝒹𝓌

    پس من از صدام استفاده میکنم،من بدجور گستاخ میشم..

    𝒲ℴ𝓇𝒹𝓈 𝓉𝒽𝓌𝓎 𝒶𝓁𝓌𝒶𝓎𝓈 𝓌𝒾𝓃,𝒷𝓊𝓉 ℐ 𝓀𝓃ℴ𝓌 ℐ'𝓁𝓁 𝓁ℴ𝓈ℯ

    کلمات همیشه برنده‌ان،اما من میدونم که بازنده‌ام

    𝒜𝓃𝒹 ℐ'𝒹 𝓈𝒾𝓃ℊ 𝒶 𝓈ℴ𝓃ℊ,𝓉𝒽𝒶𝓉'𝒹 𝒷𝓌 𝒿𝓊𝓈𝓉 ℴ𝓊𝓇𝓈

    و یه آهنگ میخونم که فقط مال ما باشه

    ℬ𝓊𝓉 ℐ 𝓈𝓉𝒶𝓃ℊ'ℯ𝓂 𝒶𝓁𝓁 𝓉ℴ 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝒽ℯ𝓇𝓈𝓉 

    اما برای قلب دیگه ای تموم آواز هارو خوندم..

    !𝒜𝓃𝒹 ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝒸𝓇𝓎 ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝓁ℯ𝒶𝓇𝓃 𝓉ℴ 𝓁ℴ𝓋ℯ

    و میخوام گریه کنم میخوام عشق رو یاد بگیرم

    ..ℬ𝓊𝓉 𝒶𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶ℯ𝓈 𝒽𝒶𝓋ℯ 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    اما تمام اشک هام دیگه ریخته شده..

    ♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪

    𝒪𝓃 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ,𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ

    برای عشق دیگه ای،عشق دیگه..

    𝒜𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒽𝒶𝓋ℯ 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    تمام اشک هام دیگه ریخته شده

    ♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪

    𝒪𝒽 ℐ 𝓃ℯ𝓌𝒹 𝒶 𝓁ℴ𝓋ℯ,𝓃ℴ𝓌,𝓂𝓎 𝒽ℯ𝒶𝓇𝓉 𝓉𝒽𝒾𝓃𝓀𝒾𝓃ℊ ℴ𝒻

    فکر کنم قلبم به یه عشق نیاز داره

    ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝓈𝒾𝓃ℊ 𝒶 𝓈ℴ𝓃ℊ,𝓉𝒽𝒶𝓉'𝒹 𝒷ℯ 𝒿𝓊𝓈𝓉 ℴ𝓊𝓇𝓈

    میخوام یه آهنگ بخونم فقط فقط برای ما باشه

    ℬ𝓊𝓉 ℐ 𝓈𝒶𝓃ℊ'ℯ𝓂 𝒶𝓁𝓁 𝓉ℴ 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝒽ℯ𝒶𝓇𝓉𝓈 

    اما برای قلب دیگه ای تموم آواز هارو خوندم..

    𝒜𝓃𝒹 ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝒸𝓇𝓎,ℐ 𝓌𝒶𝓃𝓃𝒶 𝒻𝒶𝓁𝓁 𝒾𝓃 𝓁ℴ𝓋ℯ

    و میخوام گریه کنم،میخوام عاشق بشم

    ..ℬ𝓊𝓉 𝒶𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒷ℯ𝓃𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    اما تموم اشک هام دیگه ریخته شدن..

    𝒪𝓃 𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽𝓌𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ,𝒶𝓃ℴ𝓉𝒽ℯ𝓇 𝓁ℴ𝓋ℯ

    برای عشق دیگه ای،عشق دیگه..

    !𝒜𝓁𝓁 𝓂𝓎 𝓉ℯ𝒶𝓇𝓈 𝒷ℯℯ𝓃 𝓊𝓈ℯ𝒹 𝓊𝓅

    تموم اشک هام دیگه استفاده شدن!

    null

     

     

     
    bayan tools Tom odellAnother love

    دانلود موریک

  • ۶
  • نظرات [ ۳ ]
    • 私の救いの天使✨🤍
    • چهارشنبه ۲۸ مهر ۰۰

    Your eyes tell🖤

    Teakook

    • 私の救いの天使✨🤍
    • جمعه ۲۷ فروردين ۰۰
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb