سوار بر بادی پاییزی هستی.

گاهی خنده و گاهی گریه؛اما سبز ترین سبز ممکن..

 
bayan tools Happy birthday

دانلود موزیک

اونسویااا،امروز تولدته،تولد یه بچ خیلی خیلی صافت کننده و مهربونD:

من همیشه تو نوشتن پست های تولد میترسم حق مطلب رو ادا نکنم و حوصله طرف رو سر ببرم و چرت و پرت بگم ولی هرچی شد شما به بزرگی خودت ببخش.

راستش آشنا شدن من با تو توی ذهنم تا ابد یه چیز خیلی خیلی صافت و قشنگ باقی میمونه چون کاملا یادمه چطور باهم آشنا شدیم.

یه ناشناس گذاشته بودم که توش خواستم بگین تو زندگی بعدی دوست دارید چیکارتون باشم،و تو به سوییت ترین حالت ممکن اومدی گفتی برای من و وبلاگم اکلیل می‌ریزی و تاحالا خجالت میکشیدی بیای باهام صمیمی شی

و حتی یادمه بعدش باهم دست دوستی دادیم">عاح ببین..خدا واقعا بهت لطف داشته بچ!

یادمه اون اولا فکر میکردم تایپت Enfp عه،باهات احساس راحتی و شباهت زیادی میکردم و در کل خوشم میومد ازت دیگه. حالا اینارو میگم روت زیاد نشه از خوشی نمیر😔 

نمیدونم دقیق چیشد که راهمون به تلگرام باز شد و اونجا به حرف زدن پرداختیم،ویس های n دقیقه ای می‌دادیم و همونجا بود که فهمیدم تار های صوتی لعنتیت گوش هام رو قلقلک میدن و راستش به صدات حسودیم میشد*تکان دادن سر به افسوس.

هرچقدرم به توی بچ میگفتم باورت نمیشد"/ولی بزار اینجاعم بگم،من واقعا صداتو دوست دارم نمیدونم چراㅠ-ㅠبیشتر ویس بگیر بچ.

بعد از تلگرام نقل مکان کردیم واتساپ..

مکالماتمون این شکلی بود که:

من:وایییی توعم اینطوری اییی؟منممم!وای فاک خیلی شبیهیمTT

تو:تاحالا باکسی این حجم از شباهت رو نداشتم آهTT

یه شب یادمه وسط صحبت حالت یهو خیلی بد شد و من،درحالی که دست و پامو گم کرده بودم و نمیدونستم باید چیکار کنم فقط چرت و پرت سر هم میکردم تا یکم آروم تر شی..و..همون موقع بود که فهمیدم برام ارزش خیلی خیلی زیادی داری و رسما تبدیل به یکی از دوستانم شدی:"]

و روزی که ویدئو کال گرفتیم هم باید بگم که یکی از بهترین خاطراتم بود با اینکه عین چی از قیافه داغونم و موهای وز شده و رو هوا بلند شده‌ام خجالت میکشیدم و الان باید بهت اعتراف کنم که یه سری از خنده هام از سر اضطراب بود و صرفا خنده هیستیریک بود...xDفکر کنم یک ساعتی حرف زدیم و تو بهم گفتی از عکسم خوشگل ترم و من هنوز یادمه حرفاتوTTبچTT

تو ویدیوکال هم همش میگفتی ببخشید ببخشید"///هی میترسیدی که نکنه داری پرحرفی میکنی و اینا و اینکه چرا من کم حرف میزنم غافل از اینکه مدلمههه خبxD

اون روز هم واقعا حس اینکه دوستمی بهم القا شد..

میخوام بگم از روزی که با منه به قول خودت گلکسی دست دوستی دادی و تا به امروز که یکی از مهم های زندگیم هستی خاطرات صافت،زیبا و خوبی رو باهات داشتم و از ته ته ته دلم خوشحالم که یه اونسو نامی رو توی زندگیم دارم تا انقدر حرف زدن باهاش مسرت بخش باشه!

تو آدمی بودی که خودت،وایبت،ویس های کیوتت و همه چیزت حس خوبی رو بهم منتقل میکرد و اولین بار وقتی متوجه شدم تو یه اونسوی سبزی که داشتم یادداشت هایی برای بیانی هارو مینوشتم:">

تعجب کردم که فکر می‌کردی رنگ درونت آبیه،چون تقریبا از همون اولین مکالممون بهم حسی مثل خیسی چمن های سبز یا دویدن رو یه تپه تو ارتفاع بلندی رو میدادی..

سبز رنگ آرامش بخش و سرزنده ایه 

درست شبیه روح تو.نگو که نه روح من فلانه و بهمانه چون نمیتونم قبولش کنم.

اتفاقا امواج آرامش و نور های سبز رنگ از طریق همون شکاف هات به درونت رسیدن:]

نمیخوام خیلی خستت کنم پس خلاصه‌اش میکنم..

تو اونسویی،یه بونسای کوچولوی سبز قشنگ که قلمش،حرف زدنش،حتی عیب و نقص هاش هم یه وایب فاکینگ زیبای خاصی دارن و ازت میخوام همیشه این‌قشنگی هارو حفظ کنی

حواست به زیبایی هات باشه چه ظاهری چه باطنی

تو تازه ۱۶ سال از راه رو اومدی،قراره چندین و چند سال زنده باشی و نفس بکشی و آرزو های قشنگ سبزت رو به داشته های قشنگت تبدیل کنی

نمیدونم چقدر از این ۱۶ سال باب میلت بوده اما برات آرزو دارم از اینجا به بعدش رو همونی باشی که خودت میخوای!

دست خودتو بگیری و ببریش به هرجا که قلبت میگه

از آسمون زندگیت ستاره بچینی و همیشه یه اونسوی قوی بمونی..

برای هررر چیزی که میخواستی بجنگ و بدون لایق هرچی که داری و قراره بهش برسی هستی")

بخند و بخند و بخند.بزار خنده هات جوونه کنن و روی این زمین سرد سایه کنن.

از اعماق وجودم خوشحالم که متولد شدی و هستی"]

برات قشنگترین ها و کنسرت بنگتن و صندلی وی آی پی  رو آرزو دارم!💚🌱

✰~زمینی شدنت مبارک

متاسفانه کادویی که نمیتونم بهت بدم در واقعیت پس این گلدون های زیبای گل توی عکس پایین رو که بی نهایت شبیه خودتن رو قبول کن">>

پی نوشت:راستی قبلا بهت گفته بودم که این آهنگه خیلییی زیاد وایبتو میده دیگه مگه نه؟

پی نوشت۲:میدونم خیلی چرت و پرت گفتم و تهش وقتی خودم پست رو بخونم قراره بزنم تو سر خودمTT