توجه!
این قسمت جهت آشنا شدن من با شما فراهم شده..
لطفا قبل از ورود ، در اینجا،خود را معرفی نمایید📑
با تشکر♡~
کَهکِشآن
[اینجا مینویسم از سکوت کهکشان وجودم.]
نظرات (۹۴)
SHEREKS DONKEY
- جمعه ۱۹ شهریور ۰۰
- ۱۰:۲۶
این معرفی چه ایده ی خوبیه ✌😊
خوب من زهرام و تازه جندروز پیش وارد 19 سالگی شدم 😪
امیدوارم باهات بیشتر اشنا شم
＜（＾－＾）＞
selene chan ッ
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰
- ۱۴:۱۹
کار خوبی کردی
منم پارسال تجربی بودم
یک سال هر شب گریه و دعوا داشتیم تا اخر بابام گذاشت برم انسانی:")
selene chan ッ
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰
- ۱۷:۰۸
احتمالا روانشناسی چون بورسیش بهتره
شایدم حقوق
شایدم استاد فلسفه شدم توی دانشگاه دقیق نمیدونم..."-"
selene chan ッ
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰
- ۱۹:۲۳
اوهوم عاشق ایرانم ولی از نظام و فرهنگش متنفرم واسه همینم دوست دارم برم جایی که ظاهربین نباشن و محدودم نکنن..
احتمالا میرم گریندل والد سوئیس زندگی میکنم:")
ممنونم چومی توام همینطور^^
selene chan ッ
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰
- ۲۰:۳۰
چی بگم والا...
فرانسه خیلی خوبهههه:")
+میگم به نظرم یه فونتی چیزی بزن چون توی پی سی خیلی گند دیده میشه"-"
selene chan ッ
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰
- ۲۰:۵۹
ازین ببعد هر وقت خواستی قالب جدید بزنی بیا پیش خودم سه سوت حاضرش میکنم برات^^
𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. ..
- پنجشنبه ۲۵ شهریور ۰۰
- ۲۰:۴۸
اهم
*لبخند میزند*
سبام ..ملقب به کیم هانول ولی خب کسی به کیم هانول توجهی نمیکنه._____.
15 سالمه"-"
𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. ..
- پنجشنبه ۲۵ شهریور ۰۰
- ۲۰:۵۲
*-* (اصن پست قبل کیه؟😂😂)
هرکودوم راحت تری..اکثرا بم میگن سبا"-"
خوشبختم:>
متولد چ ماهی و روز ای؟
ZiZi -_-
- سه شنبه ۳۰ شهریور ۰۰
- ۰۸:۲۵
عه این بخش رو ندیده بودم (کور تشریف دارم•.•)
من زی زیم یک فسیل شانزده ساله:)
☕. Kawaii
- سه شنبه ۱۳ مهر ۰۰
- ۱۷:۴۲
میخوام خودم رو ثبت کنم..عه! 😂
کاوایی هستم و امروز رفتم تو 16سالگی:"
☕. Kawaii
- سه شنبه ۱۳ مهر ۰۰
- ۱۸:۱۰
خوبه..چون ممکن بود اصلا نیام:"
اوه جدا!خیلی خوشحال شدم اینو شنیدم و باعث افتخارمه
چومی عزیز خوشحالم از اشناییت
ممنونم چومی 💜
ꪀⅈᥴꪮꪶꫀ !!
- شنبه ۲۴ مهر ۰۰
- ۰۱:۳۴
به نام خدا
سلاممم°
نیکوله جوان هستم!!
از شبکه نسیم....چیز..یعنی اینکه گوشه ای از بیان:>
۱۶ ساله=]
خوشوقتم^^
ꪀⅈᥴꪮꪶꫀ !!
- شنبه ۲۴ مهر ۰۰
- ۱۴:۲۴
فدات💙 من کلا آدم قانون مندیمXD
امیدوارم لحظات باحال و دوستانه ای با هم داشته باشیم بوج💙
⌊ 𝐾𝑒𝑣𝑖𝑛 ⌉
- سه شنبه ۹ آذر ۰۰
- ۲۰:۳۴
شت..چه خوب یادت اومد..
یهه..دتس اوکی..
آم بیب..باکس جواب کامنتات یه ذره پررنگه..کمرنگش کنی سوییت تر میشه..If U like..
【♡𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼 】
- چهارشنبه ۱۷ آذر ۰۰
- ۱۱:۲۸
عه من تازه فهمیدم تورو دنبال نکردم*-*😂
انی وی...
بنده پونیو هستم ۱۸ ساله ی عدد کنکوری بدبخت^-^
از آشناییت خ خوشبختم...
قالب وبت وایب خ خوبی داره“)
【♡𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼 】
- چهارشنبه ۱۷ آذر ۰۰
- ۱۷:۴۴
نمد حس میکردم دنبالت کردم *-*...
بلی اولین اوماش بودم... ") الان دیه ب دست تو سپرده شده... مراقبش باش💖
پونیو خانوم چیه باو راحت باش باهام😂
پیش ی کنکوری از بدبختی نگو") 💔
آره میخاستم بگم وایب ی شیر توتفرنگی با ی کیک وانیلی ک روش خامه هست و یدونه هم توت فرنگی گذاشتیو میده ک دیدم تو بیوی وبت گفتی شربت توتفرنگی")
【♡𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼 】
- چهارشنبه ۱۷ آذر ۰۰
- ۱۸:۰۴
چی داری میگی؟... رفته؟!... کجا؟...گاد آنیما آخرش تو یا منو میکشی... یا میکشی...
چرا کسی ب من چیزی نگفته؟! هوووووووووووف...
نگران نباش چومی... برش می‌گردونم... اولین بارش نیس.. آخرین بارشم قرار نیس باشه... گاد فقط ب من کمی صبر و اعصاب نداشته بده!!!
ای جانم چقدر خوب فهمیدی ک چقدر خسته و پیر شدم")
یاااا جدی؟!.. بخدا بهم همچین وایبی داد قالبت باعث میشه لبخند بزنم^-^
【♡𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼 】
- چهارشنبه ۱۷ آذر ۰۰
- ۱۸:۱۵
من نبودم تازه گفتینومو چک کردم... گفته حلالم کن و ببخشید نتونستم ب قولام عمل کنم... هوووووووووووف...
هیششش آروم باش چومی... قشنگم... آروم...آنیما هیچ کاری نمیکنه... خودش خوب میدونه... قرار نیس بکنه... تو ب من اعتماد کن باشه؟
من خ از این تن لرزیدنا کشیدم.. کشوندن... نگران نباش💗
انشاالله سوییتی💖
یوووهووو ذوق کردم")
منم خوشحالم ک خوشحالت کردم💖
آوا اپل کوچولوعه اونیم *-*
- دوشنبه ۲۹ آذر ۰۰
- ۲۰:۲۴
سلوم من اوام
۱۷ مهر ۱۴ سالم شد و فک کنم نوه‌تم
رنگ موردعلاقه‌م بنفشه و ی مولتی فنم
فندومای اصلیم میدزی و بلینکن و بایسام ریوجین،یجی و رزین *-*
بله بله میشناسمت قشنگ خانوم
و بله نوه‌امی
منم عاشق بفشم:">>>
رزی خیلی خوبه*---*
منم چومی ام
۲۵ تیر شد ۱۵ سالم
تموم رنگ هارو دوست دارم اما بنفش و زرد و گلبهی برام خاص ترن
یه فندومم بیشتر ندارم،آرمی:")بایسامم تهیونگ و نامجونن
و..خوشبختممممم
.
آوا اپل کوچولوعه اونیم *-*
- دوشنبه ۲۹ آذر ۰۰
- ۲۱:۱۶
بایس منم نامجونه
ای خدااا
نمیخوام دوباره بحث کثیف نامجون شوهره کیه رو باز کنم هق😔🚶♀️
پشم های دست تهیونگ که جونگ کوک روشون کراش داشت😔🚶♀
- دوشنبه ۱۸ بهمن ۰۰
- ۱۹:۰۷
من آوا عشقتم:> *اصلنم قبلش خودمو معرفی نکردم*
매력적인 뱀파이어
- سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰
- ۰۸:۳۹
بندهههههههههه همه چیزمامی بزلگ هستم شکی هم درش نیست تامام تامام•-•*🍸
매력적인 뱀파이어
- سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰
- ۱۳:۱۳
وایی گلبمممممممممممم بل بل همینکه اومونی بزرگم دفت•-•*
اومدمممممم
*جادادن خودم توی بخل اومابزرگ
매력적인 뱀파이어
- سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰
- ۲۰:۵۹
ای جانم*-*😂💔
*گلفتن آبنبات وکیوتانه خوردنش
مودونم حلفی ندالی بزنی ننه بزرگ•-•*🍭
매력적인 뱀파이어
- سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰
- ۲۱:۵۷
*زل زدن به چهره ی اومابزلگ ولبخندملیح زدن
چلاچیزی شده اومونی بزرگ؟💔نه بابااین چه حرفیه مامی بزرگ=-=
منم خوبمممم*-*تنکس میپرسی مام بزرگ^-^♡
매력적인 뱀파이어
- سه شنبه ۱۹ بهمن ۰۰
- ۲۲:۲۶
*بستن چشمام وآوردن گونم جلوی اومابزلگ
خوب شو مامانی بزرگ💔
آلههههههههه*-*حیحی♡
- پنجشنبه ۵ اسفند ۰۰
- ۱۵:۳۴
سلام چومی :)
درسا هستم و 14
اینطور ک فهمیدم مادربزرگمی D:
- پنجشنبه ۲۶ اسفند ۰۰
- ۱۰:۵۴
معذرت میخوام
Entp_T
ن پسر جذابشم xD
عی جونم :) خب خوبه انیما بی خانمانم کرد ب خودت پناه می برم .
توعم برای من خیلی خاصی البته از دور بود و الان بیشتر شد
لاویو
- پنجشنبه ۲۶ اسفند ۰۰
- ۱۱:۰۳
دیر جواب دادم :(
کم یابه بنظرم این تایپ.
عاره از بسم خاطر خواه داره آنیما با طناب بستم ندزدمن xD
من همون عقاب همیشه تنها بود که از بالا نظاره گر بود عاره xD
- پنجشنبه ۲۶ اسفند ۰۰
- ۲۲:۰۸
بوس بت
نمیدونستم ولی تایپ دازایم هست ..😀
من عاشقشونممممم کامانن 🤧
باید اعتراف کنم کل بیان زنم بود :)))
هوا بارونی بود
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- شنبه ۲۸ اسفند ۰۰
- ۲۳:۲۳
علیک السلام خواهر
من 18سالمه:"|
وای عادت نمیکنم بهشXD یکم طول میکشه:"|
من تجربی میخونم
منم خوشخبتم*-*
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- شنبه ۲۸ اسفند ۰۰
- ۲۳:۲۸
چون تازه تولدم بوده خواهر طول میکشه قبول کنم یه سال پیرتر شدمXD
نه بابا بیشتر از یه ساله اینجام، به سن جدیدم عادت نکردمXD
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- شنبه ۲۸ اسفند ۰۰
- ۲۳:۳۳
خواهر ته خلاف ما مست کردن با اب و خوردن تخمه به عنوان مزستXD
اره سخته:"| دیگه داری پیر میشیXD
منم همین حسو دارم ولی یه حسی میگه هیچ غلطی نخواهم کرد و اینم مثل 17سال قبل تلف میشه
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- شنبه ۲۸ اسفند ۰۰
- ۲۳:۴۱
XD
ولی نمیخوای بزرگ هم باشی:| بخاطر همین نه تو جمع بچه ها و نوجونا جا داری نه بزرگ ترا بهت اهمیت میدن:" اضافه ای همه جا یه دورانXD
با چوب شور کشیدن لب رودخونه و کندن چمنا؟(نوستباهیXD) فکر نکنم بشه اون تفاوتی که ما میخوایم رو تو ایران پیدا کنیم:" چون خب مثلا تو این سن مسافرت رفتن و اینا خیلی خوبه که هزینش خیلی زیاد میشه:| حتی یه شام معمولی توی رستوران هم خدا تومن میشه بعد همزمان باید سعی کنی که پس انداز جمع کنی و زندگی بسازی برا خودت و کار کنی و این حرفا بخاطر همین یکم سخته خوش گذروندن
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- يكشنبه ۲۹ اسفند ۰۰
- ۰۰:۱۰
اره دقیقاXD تازه من همیشه اینجوری بودم که چند سال جلوتر از هم سن و سالام بودم بخاطر همین اونام بهم میگن بقراط و ایگنورم میکننXD
اره سخته
منم همینطوریم تو با یه بستنی میتونی کلی منو خوشحال کنی ولی خب فیلم دیدن، بستنی خوردن، جورابای رنگی رنگی خریدن و... کارایی که همیشه کردم درسته هنوزم کلی حالم خوب میشه باهاشون ولی خب همیشه 18سالگی خیلی سن خفنی بوده برام چون اختیارم میفتاده دست خودم و تو تصوراتم میرفتم کار میکردم و مسافرت میرفتم برا خودم و ماشین میخریدم و این حرفا که خب نمیشه فعلا انجامش داد
اره دقیقا"-" فعلا هدفم اینکه سعی کنم از نظر عقلی و فکری رشد کنم بخاطر همین دارم کنار درس خوندن دوره های توسعه فردی شرکت میکنم و کتاب میخونم که نشم مثل همه ادمایی که جسمی بزرگ و عاقلن ولی عقلی تو نوجونی گیر کردن و بوی گند بی شعوریشون همه جا میاد:"| بنظرم تنها لطفی که ادم میتونه تو نوجونی به خودش بکنه دقیقا همینه که تمام سعیش رو بکنه که از نظر عقلی و فکری رشد کنه و خودشو اماده این بکنه که رسما وارد اجتماع بشه مخصوصا اینکه تو ایران همچین چیزی رو هیچ وقت بهت یاد نمیدن
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- دوشنبه ۱ فروردين ۰۱
- ۱۲:۱۸
ارهXD
اره باید امتحانشون کنم*-* باید تابستون برم یه کتابخونه جدید عضو بشم، یکی سرکوچمون هست ولی هرچی کتاب که تو ژانرهای مورد علاقه من داره رو حداقل یه بار خوندم
میدونی، تنها قسمت مسخره 18سالگی اینکه دلت میخواد همه این کارهارو انجام بدی ولی از طرفیم دلت میخودا مستقل بشی و باید یه کارایی برای اونم انجام بدی، بخاطر کنکور و درس یکم طول میکشه ادم همه چیزو هندل کنه و شروع کنه خوش گذروندن
منم خیلی کم آدم اینجوری سن پایین میبینم:" دوره هایی که شرکت میکنم اکثرشون حداقل 25سالشونه"-" اینجوری که معلومه توهم از اون آدمایی و فکر کنم دومین باره که یه ادم 15ساله میبینم که به فکر این حرفاست و دنبال دوست پسر و ارایش و این چیزا نیست، منم از 15سالگی شروع کردم دوره شرکت کردن*-*
اره...ما فقط خوندن و نوشتن و یکم علم یاد میگیریم تو مدرسه ولی خیلی چیزای مهم تر از ریاضی فیزیک مثل سواد مالی و رسانه ای و اینارو یاد نمیگیریم خیلی جای تاسف داره که ادمایی که این چیزا براشون مهمه خیلی کمن و اکثرشون هم چون شکست خوردن و فهمیدن مهمه تصمیم گرفتن یادش بگیرن
خیلی وبت وایب خوبی میده
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- چهارشنبه ۳ فروردين ۰۱
- ۱۰:۳۱
عضوم ولی از بچگی اینجا عضو بودم همه کتابای مورد علاقم رو خوندمXD
اره باید چیزای جدیدی رو امتحان کنم
دقیقا! وقتی بچه ایم فکر میکنیم خب دیگه 18سالگی به سن قانونی رسیدم هرکاری میخوام میتونم بکنیم ولی وقتی 18سالمون میشه میبینم انقد خر تو خره همه چیز که یادت میره اصلا میخواستی چیکار کنی 18سالت که شد
اره*-*
اره! وای چقد دوران سمیی بود:| انقد خوشحالم دوساله مدرسه نمیرم دوباره این حرفای مفت رو تحمل کنمXD وایییی خدا، یه دوران طولانی منم چون ساکت مینشستم وقتی داشتن راجب اینجور چیزا حرف میزدن معروف بودم به افسرده غمگین"-"
مدرسه ما خیلی سم بود:|
یه استادی هست رشدواره بهاریش شروع شده فکر کنم من زمستانیش رو شرکت کرده بودم خیلی خوب بود اسمش اقای صائبی، تو ای سمینار سرچ بزنی میاره برات اگه دوست داشتنی شرکت کن دورش رو خیلی چیز خوبیه
دقیقا! بعد وقتی یکی هم پیدا بشه که فرق بکنه طرز تفکرش میشه دیوانه افسرده:|
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓫𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂
- شنبه ۱۳ فروردين ۰۱
- ۲۳:۱۹
امتحان کردن چیزای ترسناک یکم ترسناکه:"|
اره خیلی بده این....
انقد سریع میگذره:"|
اره دقیقاXD اصلا این طوری نیست که مشکل از اونا باشه یا احساس نارضایتی بکنن از دیدگاه کوتاه فکرانشون مشکل از اونایین که درست دارن فکر میکنن:|
خیلی بده هم کلاسی های سمی
اره برو خیلی خوبه دوره هاش*-*
:)
🖤مونیکا 🖤
- شنبه ۳ ارديبهشت ۰۱
- ۲۱:۲۴
شکر
مرسی
اره..من فهیمه ولی تو بیا آریانا میگن و 19 ک همین نزدیکا 20 ساله میشم و کنکوری ^^
🖤مونیکا 🖤
- شنبه ۳ ارديبهشت ۰۱
- ۲۲:۴۸
هرکدوم ک بیشتر باهاش راحتی
خخ.مرسی عزیزم
خوشوقتم چومی جون
میشه منو فالو کنی اخه هرکاری میکنم نمیشه :"
✰🩰!My pink star
- جمعه ۱۶ ارديبهشت ۰۱
- ۱۶:۵۰
اهم..سلام
میس گانگ هستم خوشبختم
و چون خیلی هم گانگم سنمو سیکرت نگه میدارم
هاها|B🚬
ناشناس
- چهارشنبه ۱۳ مهر ۰۱
- ۱۸:۴۸
enfp ها برای من، تکرار نشدنی ترین موجوداتن
یه روزی فرصت پیدا میکنم و میام تا آشنا بشیم چومی شی
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۰۲
خندیدن"
اوه خوشبختم
حتما خواهر خیلی خاصی داری..توهم خیلی خاصی^-^
من جیوو ام..۱۵ سالمه یه خواهر خیلی مهربون دارم
ولی عاه درحال حاضر دارم تو فرانسه تحصیل میکنم و میخوام بهترین دانشگاه اونجا قبول بشم🗿
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۲۴
._.
عاااه عجب خواهری داری! کراش زدم روش~
پس شوهرش نده😂😔
اره خیلی جیگره..مثل آنشرلی میمونه-
به به..پس اینکارو نکردین..😔
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۴۲
وا..پس اجازه نمیدین رو خواهرتون کراش بزنن؟
🗿
من؟ خواهرمو؟ اصن نمیشه گفت چقدر دوستش دارم•-•..
فقانسه بهتقین کشوق بقای تحصیل کقدنه
ببخشید لهجه فقاسنوی گقفتم نمیتونم مث قبل صحبت کنم
خنده"
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۱:۰۲
عاه-
البته..خواهرم خوشبخترینه ک منو داره!
من دقحال حاضق پنج ساله ک دق فقانسه تحصیل میکنم-
تققیبا از ده ساقگی~
توتفرنگی اولِ بهار 🍓`
- پنجشنبه ۸ دی ۰۱
- ۱۶:۵۲
سلام :)
چه ایده‌ی خوبیه این..
حقیقتا یادم نمیاد از کی فالوت دارم فکر از همین چند روز پیش که تو بیان ول می‌چرخیدم و ویلاگ هرکی به دلم میشست رو فالو میکردم :"
به من میگن توتفرنگی
چندماهیه که وارد ۱۸ سالگی شدم و سال آخرم امسال D:
وای الان پست جدیدتو دیدم و وای! تو چکار کردی با دوستات من اگه بهت نزدیک بودم قطعا می‌کشتمتTT
توتفرنگی اولِ بهار ``
- پنجشنبه ۸ دی ۰۱
- ۱۷:۱۱
آرهTT
مرسی3>
منم^^
آه.. گلبم
اسمم نرگسه.. توتفرنگی هم میتونی بگی البته اگه سختته انقدر طولانی بنویسی همون نرگس بگو 😂
دعا دعا-
ولی از خق نگذریم باید بکشنت-_- فرمانده‌شون بشم؟ هاهاها
افکار خبیثانه-
توتفرنگی اولِ بهار ``
- پنجشنبه ۸ دی ۰۱
- ۱۸:۵۲
عاه.. جمله اولت مثل تیری بود که فرو شد تو گلبمㅠㅠ
هاهاهاه.. یس شورش را می‌ندازم اونم چه شورشی
البته وی باید برود و ریاضی بخواند چون شنبه امتحان دارد و رسما پاره میشود ایشالا در فرصتی دیگر.. در اعماق شب، شبانه منزلت را ویران میکنیم. هاه
mitsuri
- جمعه ۱۲ مرداد ۰۳
- ۰۱:۵۸
اوکی داری میگی هیون ری طبق تاریخ اینجا الان ۲۱ سالشه ؟ اوکی ... باید هضم کنم ...
..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
••••••••••••••••••••••••
دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
دست های مرا بگیر،میدانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
آسان است..
بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
••••••••••••••••••••••••
دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
دست های مرا بگیر،میدانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
آسان است..
بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
موضوعات
- 𝙱𝚝𝚜~ (۱۲)
- 𝙴𝚍𝚒𝚝~ (۲)
- 𝙵𝚘𝚛 𝚖𝚢 𝚜𝚠𝚎𝚎𝚝 𝚃𝚎𝚊𝚔𝚘𝚘𝚔~ (۴)
- 𝙻𝚘𝚟𝚎𝚕𝚢 𝚟𝚒𝚍𝚎𝚘 (۷)
- ‹چه میگذرد بر من؟ (۵۷)
- قلب نوشت ها𔘓 (۴۳)
- چالش~ (۳۹)
- پرت و پلا نویسی های پر مفهوم (۲۵)
- 𝙼𝚞𝚜𝚒𝚌♫︎ (۹)
- غَم هآیِ آبی (۲۷)
- تبریک هآ シ︎🎈 (۱۶)
- چرت و پرت های نینی کوشولوی مامانی چومی•-•🍡 (۲)
- چرت،و پرت! (۱۵)
- موجِ سکوت(=🌊 (۱۵)
- مثل خون در رگ های من~ (۱)
آخرین نظرات
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
- مرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
- تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
- خرداد ۱۴۰۲ ( ۳ )
- ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۲ )
- فروردين ۱۴۰۲ ( ۱ )
- اسفند ۱۴۰۱ ( ۳ )
- بهمن ۱۴۰۱ ( ۹ )
- دی ۱۴۰۱ ( ۱۱ )
- آذر ۱۴۰۱ ( ۸ )
- آبان ۱۴۰۱ ( ۱۱ )
- مهر ۱۴۰۱ ( ۱۴ )
- شهریور ۱۴۰۱ ( ۱۳ )
- مرداد ۱۴۰۱ ( ۱۳ )
- تیر ۱۴۰۱ ( ۱۰ )
- خرداد ۱۴۰۱ ( ۱۰ )
- ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۱۲ )
- فروردين ۱۴۰۱ ( ۱۴ )
- اسفند ۱۴۰۰ ( ۱۸ )
- بهمن ۱۴۰۰ ( ۱۴ )
- دی ۱۴۰۰ ( ۱۵ )
- آذر ۱۴۰۰ ( ۲۹ )
- آبان ۱۴۰۰ ( ۱۳ )
- مهر ۱۴۰۰ ( ۱۰ )
- شهریور ۱۴۰۰ ( ۱۳ )
- مرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
- فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
نویسندگان
کلمات کلیدی
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
پیوندها
پیوندهای روزانه
- وبلاگ هایی با طعم نعنا و بوی فراموشی
- راهنمای زنده ماندن تا روز کنکور هنر و بعد از آن
- سبز شدی و در من تنیدی:)
- یه روز میریم؛ولی مگه مهمه که کجا؟!
- اگر به آینه ها نگاه نمیکردم..
- هیچکس مرا ندید.
- بوسه ای میان گل ها❁
- ای شرقی غمگین..
- ثبت یهویی احساسات:عکاسی خیابانی
- وقتی تمایز دلیلی برای زیبایی میشود~シ︎
- چرا بغلت میکنم؟
- حرفای طلایی ای که رو لبام لبخند میشونن=)
- سراسر چشم بودم.
- اعتماد به چشم ها؟:)
- نمایش کوچهی مسکوت:دختر مو کوتاه و پسر عینکی-❥︎
- این یکی کاری نمیکنه...
- نه قدرت تحمل،نه جرأت اعتراض! :)
- تنهایش نگذارید؛ !
- لمس کردن قلب برفیِ تو..ꨄ︎
- ماجرای عشق ما به هفت تا پسر کره ای=)♡