*از اونجایی که سولو استنی کاریاست بس ناپسند،برای من،پس برای دومین سال متوالی،خواستم برا پسر قشنگم بنویسم.*
"جادو"
من میتونم تورو جادو صدا بزنم پارک جیمین.هر چیزی مربوط به تو،برای من یه چیز شیرین و جادویی بنظر میرسه و این مبالغه نیست.یه حقیقته!
حقیقتی که تو اونو تشکیل میدی و بهش میتابی.
تا قبل از تو،من یک پسر رو تنها با غرور،شخصیتی سخت و سفت میشناختم؛اما تو کلوچهی شیرین،بمن نشون دادی گاهی یه پسر میتونه با شخصیت لطیف و آرومش هنوز یک پسر باشه،میتونه شیرین ترین لبخند رو داشته باشه و هنوز یک پسر باشه،میتونه صدایی به لطافت گلبرگ گل نیلوفر داشته باشه،و هنوز یک پسر باشه.
تو جدید ترین انسانی بودی که دیدم.
کسی که از آبنبات چوبیش در برابر بارون محافظت میکنه،با گربه ها رابطه عمیقی داره(درسته من دوسشون ندارم،اما افراد گربه دوست به شدت کیوتن.)همیشه دست هاش برای در آغوش گرفتن بقیه بازه،برای یاد گرفتن انگلیسی بچه رئیس میبینه،ماه و دریا وجودش رو تشکیل میدن و در یک کلام:زیباست.
ما کیلومتر ها از هم فاصله داریم اما فکر میکنم برات جالب باشه که بدونی من با تو بار ها زیر نور ماه کامل نشستم،به سرندیپیتیت گوش دادم و حس کردم زنده ام.
دنبال پروانه ها دویدم و زیبایی گل هارو تحسین کردم،خوشی های کوچیک رو جدی گرفتم و گاهی اوقات خواستم شبیه تو باشم،پس برای لحظاتی خودم رو دوست داشتم.
مسیری که تو برای دوست داشتن خودت طی کردی بنظر عجیب و ترسناک میاد آقای پارک،و من نمیدونم از چه چیز هایی عبور کردی.تحقیر ها،نادیده گرفته شدن ها،کم بودن ها..حتما خیلی سخت بودن نه؟
نمیتونم بگم قول میدم،اما دلم میخواد وقتی من هم به انتهای این مسیر به ظاهر بی انتها رسیدم،بتونم حس کنم مورد تایید خودم واقع شدم،بتونم حس کنم کارم درسته و دارم درست انجامش میدم.
داشتم راجب چیز هایی که با وجود جادویی مانندت تجربه کردم میگفتم،درسته؟
توضیحشون سخت و عجیبه،چون صدات گاهی اونقدر برای قلب خستهام زیبا بود که موزیک رو قطع میکردم و تصمیم میگرفتم باهات قهر باشم(آره من واقعا چنین کاری میکردم!)
میتونی تصورش کنی؟شادی ای پروانه مانند که تو توی دلم رشدش میدادی و بزرگ میکردی،روز های ابری ای که با گوش دادن به موسیقیِ بی نظیرت گذشت،قطره های بارون روی بخار شیشهی ماشین و باز هم تویی که به زیبایی هرچه تمام تر میخوندی.
از هرچیز که بتونم بنویسم،هرگز موفق به نوشتن از زیبایی خدادادی صدای لطیفت نیستم.برای من،صدای تو جادویی ترین بخش از وجودته.
صدایی که شک دارم موفق به دوباره شنیدنش در انسان دیگه ای باشم،صدایی که منو از تاریک ترین بخش های خودم جدا کرد و به دست روشن شادی سپرد،صدایی که مثل بارون بهاری صاف و تمیز و پر طراوت بود.من با شنیدن صدات به روحت نگاه میکنم پارک جیمین و روح تو پر بود از شادی های لحظه ای،دوست داشتن های ساده،و خندیدن های واقعی.
صدات منو به مرتفع ترین قسمت آسمون میبرد و اجازه میداد به ماه سلامی بدم و دوباره پاهای سست شدم رو روی زمین بزارم.
اما چیز جادویی دیگه ای هم از وجودت برای من هست و اون لبخند تکرار نشدنیت عه..
لبخندی که من حاضرم قسم بخورم با تمام وجود میزنی،چون من نمیتونم اثری از چشم هات موقع خندیدن ببینم مرد!
امیدوارم تونسته باشی خودت رو موقع خندیدن ببینی،نمیدونم تا چه حد خودت رو دوست داری اما یقینا لبخندت چیزیه که باید با تمام وجود ستایشش کنی.
و در یک کلام:تو خاص هستی جیمین شی.
خاص و تکرار نشدنی.تکرار نشدنی و زیبا،و همینطور دارای مقادیر زیادی کیوتی!
و تو،باعث میشی من به مفهوم زیبایی عمیق تر فکر کنم و در آخر دوباره و دوباره به اسم تو برسم">
چون تو پر از چیز هایی هستی که زندگی رو توصیف میکنن.
و من تا روزی که قلبی توی سینهام میتپه ممنونتم،بابت نشون دادن زندگی بهم،بابت هدیه دادن صدای گرم و زندگی بخشت به گوش هام،بابت به تپش انداختن قلب سردم و گرم کردن موتور قدیمیش،بابت فوت کردن کلی قاصدک به سمت ذهنم و در آخر بخاطر همهی روز های قشنگ و لبخند های واقعی.
فکر کنم زندگی با تمام خاکستری بودن هاش،هنوز هم با وجود موجود شیرین و زیبایی به نام پارک جیمین صورتی و لذت بخش باشه..
به عنوان یک فن،مثل همیشه چیزی جز خنده،گریه از سر شوق و زندگی ای پر از آرزو های بر آورده شده برات نمیخوام مستر پارک!
یادت نره همیشه خندهاتو توی جیبت همراهت داشته باشی3>
و در آخر:تو هدیه خدایی🌟تولدت مبارک جمن شی♡
-از کیم چومیون،به تو-
+و توعم همچنین مرد،ممنون میشم اینهمه جذاب و خوردنی بودن رو تموم کنی خیلی کارت زشته!
++بازم نسبت ب اینجا فنگرلی کردن حس بدییی دارم ولی خب..آی دونت کرTTxD
بماند به یادگار.
- Chomion
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱