زیبا ها،نیاز به نظراتتون دارم

تقریبا از وسط های تابستون با دیدن یه ادیت چند ثانیه ای به طرز عجیبی یه سناریو داخل سرم شکل گرفت.

توی حموم بهش فکر میکردم

توی اتاقم بهش فکر میکردم 

موقع شام 

موقع نهار

تا اینکه از سناریو گذشت و تبدیل به یه داستان نوپا و نه چندان حرفه ای توی مغزم شد.

روز و شب بهش بال و پر می‌دادم و سعی میکردم از اول تا آخرش رو تجسم کنم و فقط صرفا یه داستان نپخته و خام تو سرم نباشه.

تا اینکه یه بخش خیلییی خلاصه شده و کوتاه ازش رو توی زنگ هنر وقتی معلممون ازمون خواست یه داستان بنویسیم که توش فلش بک داشته باشه،نوشتم.

وقتی خوندمش،وقتی با دهن باز مونده بچه ها و لبخند بامزه و رضایتمند معلممون رو به رو شدم عزمم برای پر و بال دادن به اون سناریوی کوچیک و در آخر نوشتنش بیشتر از قبل هم شد.

نمیدونم..شاید قبل از من هم یکی نوشته باشدش،شاید تکراری باشه و من ندونم!شایدم چرندیات باشه.

اما من میخوام بنویسمش..فکر کنم.

و میخوام شماها اولین کسانی باشید که میخوندش 

نمیدونم قصد دارم چیکارش کنم،فیکشن؟یا یه داستان معمولی.اگه فیکشن باشه صددرصد خواننده های خودش رو خواهد داشت و چ بسا بیشتر هم توجه بگیره

اما اگه بخوام فیکشنش کنم نمیتونم احتمالا دیگه تبدیل به یه داستان کنمش و به بقیه هم نشونش بدم چون خب دنیا پره از انسان های هموفوب و خب کدومشون دوست دارن داستانی رو که پایه‌اش با دو کاپل گی شروع شده رو بخونه؟😂

از طرفی هم هرجور فکر میکنم نمیتونه کاپل استریت داشته باشه-

حالا اینا مهم نیست

میخوام بدونم اگر،اگر اگر و اگر بخوام بنویسمش و شروعش کنم..دلتون میخواد اینجا به صورت پارتی براتون بزارم،یا نسخه فول و کامل داستان رو به صورت پی دی اف بهتون بدم؟

و اینکه آیا اصلا همت میکنید و میخونیدش؟:")xD

خوشحال میشم نظراتتون و بدونم:">