یه روز کاری ایده‌آلت رو توصیف کن.

ایده‌آل یعنی چیزی که دلمون میخواد باشه ولی نیست،درسته؟

دلم میخواد صبح از خواب بلند شم،تخت‌خوابم رو که مرتب کردم یه صبحونه درست حسابی بخورم(ترجیحا نون پنیر با کره و نون بربری کنجدییی با چایی نبات)بعدش یه آهنگ ملایم بزارم و ورزش یا مدیتیشن کنم‌

بدنم که آماده شد پاشم برم سر کار و اگه محل کارم نزدیک بود بدون ماشین برم چون لذت پیاده روی توی پارک تا محل کار رو هیچ چیزی نداره مخصوصا اگه هوا خنک باشه و باد بزنه بین برگ درخت ها و همه جا سکوت باشه و هنذفری هم باشه=)))

به محل کارم که رسیدم بعد از انجام کار هام با تمرکز و علاقه‌ای فراوان،بعد از پایان ساعت کاری زنگ بزنم به سولمیت گرامی و ازش بخوام افتخار بده تا بریم همون جای همیشگی(آه آره...مثلا خواستم با کلاس بازی در بیارم بگم آرههه..ماعم جای همیشگی داریم بچز")😂🚬)

بعد بریم اونجا نهار رو بزنیم بر بدن و از اونور تا خونه‌ی من پیاده از داخل یه پارک قدم بزنیم و آهنگ گوش بدیم،سر راه به اون مرکز نگهداری از بچه های بی سرپرست و بد سرپرست که باهم قرار گذاشته بودیم همیشه بهش سر بزنیم میریم و دوباره باهاشون حرف میزنیم و بازی میکنیم و مثل همیشه این کار حال منو خیلی خوب میکنه! :")بعد من مجبورش کنم بیاد خونه ام و باهم فیلم ببینیم:">سر انجام نزدیکای ساعت ۵ اینا دیگه گمشه تشریفشو ببره خونشون و من کتاب بخونم و به گل هام آب بدم،آهنگ گوش بدم،کارای عقب افتاده‌ام رو سر و سامون بدم‌ و شام بپزم برا خودم و شب موقع خواب برم حموم:"

همین..جدن همین!

به همین سادگی 

من یه زندگی ساده میخوام 

هیج چیز آنچنانی خاصی مد نظرم نیست..چون همین روتین ساده‌ای که گفتم رو ندارم خب فعلا و این یه روتین ایده‌ال واسه زندگیمه

البته من برای آینده رو گفتم هااا..حالا نمیدونم دیگه قبوله یا نه:"XD