حوصلم سر رفته،خیلیم سر رفته

ب طوری ک‌ دارم ب کشتن خودم با بالشت و یا مارشمالو های شکری فکر میکنم

سه ساعته به دیوار زل زدم و تازه متوجه‌ شدم که دیوار قرار نیست چیز جدیدی نشونم بده

کلی کار برای انجام دادن دارم ولی چون حوصلم سر رفته حوصله انجام دادنشونو ندارم!(آره‌ من منطقم اینطوریه ک چی؟-_-)

بیاید حرف بزنیم تا مث ورونیکا تصمیم ب خوردن انبوهی از قرص های خواب آور رو هم نگرفتممممم

(درضمن میدونم جدیدا پست هام دارن خیلی بی محتوا میشن ولی نترسید یه متن طوماری جدید در راهه..D:)

پ.ن:اینکه ۲ نفر دیگه کافیه تا ۱۰۰ تایی بشی یه طوریه..."-"