<HBD my blue angel>

عکسه من و آبجیمیم😎

تازگیا متوجه شدم که مهم نیست با یکی چند وقته آشنا شدی،چند وقته میشناسیش،چقدر باهاش حرف زدی،مجموع کلمات رد و بدل شده بینتون چند تا بوده،نه این چیزا اصلا اهمیت نداره..

مهم اینه که چقدر تونسته توی قلبت جا باز کنه!

خب من یادمه همیشه آرزوم بود خواهر داشته باشم(ولی یه جغله گیرم افتاد)همیشه کلی فانتزی با خواهرم داشتم و خلاصه که خیلی دوست داشتم خواهری داشته باشم:>

و خب..یه روز یه دختر که تقریبا هیچی ازش نمیدونستم اومد توی خصوصیم،باهم حرف زدیم و بعدش تصمیم گرفتیم خواهر بیانی هم بشیم:")

و باید بگم یکی از زیبا ترین اتفاقات زندگیم بود..

حالا من یه خواهر دارم،یه خواهر با بال های آبی،یه خواهر که هروقت اسمشو توی کامنت هام میبینم لبخند رو لبم میشینه و حقیقتا خیلی زیاد دوسش دارم..

جیوویا،نمیدونم دقیق چه جادویی داری که همه رو عاشق خودت میکنی،مهرت رو به دلشون میشونی و کسی هستی که کل بیان میگن یه فرشتس!

فقط میدونم تو یه انجل با بال های آبی ای که توی یه بیشه سبز قشنگ زندگی میکنه و با تموم موجودات اونجا مهربونه

میدونم به عنوان یه خواهر باید خیلی بیشتر از اینا حواسم بهت باشه و امیدوارم هر نقصی دارم رو چشمای خوشگلت نببینن")

با تموم وجودم خوشحالم که امروز،خدا به من زیباترین خواهر جهان رو هدیه کرده

تو عین بهاری سیس میدونستی؟شکوفه زدنت هم با بهار تو یه زمان افتاد!

*خالی کردن برف شادی رو کله‌ات 

حالا امروز رو بیخیال غصه های لعنتی مزاحم شو و شاد ترین دختر دنیا باش خببب؟

وگرنه میام با همون دمپایی پلاستیکیم که بار هاعم ملاقاتش کردی اوفت میکنمااا•-•

و در آخر..

تولدت مبارک زیبا ترین شکوفه بهاری!♡

null