طوری که عین روح سرگردون دارم میگردم تو کل بیان به همه میگم دلم برات تنگ شده زیباست~
حس خوبی دارم الان
بلاخره حس میکنم سبک شدم و چیزی رو تو خودم مخفی نگه نداشتم">
کَهکِشآن
[اینجا مینویسم از سکوت کهکشان وجودم.]
نظرات (۴۸)
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۱۹:۵۲
حالا ک کامنت دادی بیا باهامون حرف بزن=-=
چون ماهم دلمون قد باسن مورچه براتون شده-
سیس..فکر کنم قشنگ ده تا کامنت دادم خدا ب باسنم یه کمکی بکنه بتونم جواب بدم همشونو😭🤣
ای بابا..بزارید بیام خصوصیتون ببینم چی میگید شما..xD
کوچولوی دوست داشتنیه اپا •-•*
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۱۹:۵۵
دلم میخواد تو پست"اگه عاشقشی"یه عالمه پیام بزارم-
ولی فاک بهششش-
ولی نح ببخشید-
خوبی مام بزرگ؟
........
آیسووووووووککووشگشممنشنش😭😭😭😭
میخواستم همیننن الان نهمین کامنتم رو بیام بدم ب وب تو و بگم چقدر دلتنگتم)))
که خودت اومدی حلال زاده ای..
خب چرا نمیری بزاری:<؟
معلومه ک خوبم..حس خیلی بهتری دارم
تو خوبی قشنگ من؟
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۱۹:۵۶
گمشو بیا وبم والا باهات حرف نمیزنم=-=
یالا بیا خره=-=
اومدم بابا حالا نزن منو نمیخوام فرار کنم کهه=-=xD
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۱۹:۵۹
چیزههههه
دلم تنگت بوددددد ننه بزرگگگگ
چیزهههه
دل من بیشتر تنگت بود بچههههه
𝙮𝙚𝙜𝙖𝙣𝙚𝙝 猫🐾
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۱
منم خیلی دلم میخواد به بعضیا بگم دلتنگم ولی یا نیستن یا وبلاگاشونو بستن :)
خب این حس خیلی بدتریه:)))
راه ارتباطی دیگه ای نداری ازشون..؟مثلا ایمیلی چیزی..
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۲
اها یچیزی
ببخشید اینقد زیاد کامنت میدم
فقد یکم ذوق دارم و اهم خودمم نمیدونم چمه 3>
عزیزم حرف نزن^-^
من نظرات این پست رو باز گذاشتم برا عمم؟
گذاشتم که شماها توش برام حرف بزنید من ببینم ذوق کنم
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۲
دلم برا خواهرم تنگ شده=-=!!!!
همین=-=
برو بابا فکر کردی فقط خودت دلت برا خواهرت تنگ شدههه؟=---=؟؟!!!
..... TATA
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۳
توهممممم
چ خبر؟ چیکارا میکنی؟
*-*
هیچی والا،نشستم قسمت آخر هری پاتر رو برای بار هزارم میبینم عر میزنم.
تو چی؟
𝙮𝙚𝙜𝙖𝙣𝙚𝙝 猫🐾
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۴
هیچی :)
الان که پستتو خوندم بغض کردم از نبودشون و اینکه دستم بستس که حتی یه دلتنگ بودنم نمیتونم بگم.
خیلی بده..خیلی زیاد و اینو میدونم")
امیدوارم هرچه زودتر شیرینی ب زبون آوردن احساساتت براشون نسیبت بشه یگانه‌ی قشنگ.
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۵
بمونی ننه بزرگ پیر قشنگم
خبری نیستتتت
من بچه نیستم دیگه هیهی گنده شدمهههه ننه زون
چی میکنی با درسا و مدرسه؟ •-•
تو هنوزم بمن میگی پیر...درسته؟!
آه..
برای من هنوز بچه ایییی جوجههه^-^
هیچی والا میگذرونیم و انجامشون میدهیم"-"
خودت چی؟
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۷
من این چندروز مریض بودم و از یکشنبه مریضیم هست تا الان هیق
ینی فاک به مریضی از هر نوعش...
سرماخوردییی؟:((
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۸
دوست دارم بزنمت ولی دلم میخواد بغلت هم کنم
و این پارادوکس~
خیلی درکت میکنم متاسفانه آه..
خب چیز کن..اول بزن بعد بیا بغلم کن^^
..... TATA
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۰۹
وای ..زیباستتت
دارم کتلت (؟) میخورم و گوجههههههثمببرجثبحبئرحیب
بسیااااار
وای گمشووو هوس کردم...کتلت بهشتیهههه!
نوش جونت*-*
Dark Queen
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۱۰
بیا برو از طرف منم به بقیه همینو بگوXDD
آیگوو تو لیست بده ب روی چشم نکبت عزیزم^-^xDD
𝑲𝒊𝒎 𝑹𝒐𝒏𝒂
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۱۲
ما نیز دلمون برات خیلی تنگ شده بود ننه خره•-• ننه چومی قبلی من برگشته؟ و الان حالش بهتره..؟•-•
حداقل تو کامنت های عمومی احترام مادرت رو نگه دار=-=
مگه جایی رفته بود لامصب؟؟😭😂😂فعلا ک گشادی رو گذاشته کنار داره ابراز احساسات میکنه والا
ایشالا که از این بهتر هم میشه
دختر من خوبه؟:>
کوچولوی دوست داشتنیه اپا •-•*
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۱۳
مام بزرگ پیر قشنگ و جیذاب و جیگر محححححح😭
نهمیننننننن نهمینننننننن9عدد منههههههه ماینهههههه جاست مال منهههههههه عررررررر ذوق مرگگگگگㅠㅠ
احساسات دوگانه ای دارن پیرن میکنن اومابزرگ برا همین دلم میخواد بزارما ولی از یه طرف نمیخوام ولی بازم میخوام نمید^^
خوشحالم که خوبی مامانی بزرگㅜㅜ
هممم..چهرم ازین پوکر عصبیاست که منتظرن هر لحظه از گریه و حرص جیغ بکشن@-@..خوبه یا نح؟@-@
ای خدااا آیسوی قشنگ و ناز و آتیش پاره‌ی منننTT
خب پس بزار الان بیام نهمیشم ب تو بدم*-*
بزار حدس بزنم..فکر کنم دلیلت اینه ک دوسش داری ولی نمیخوای داشته باشی درسته؟
خب...نه این خوب نیست:"عصبانی ای؟؟
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۱۶
کاملا درسته! شما پیر بودی و الان پیر تر شدیییی!
آه تر...
نیستممممیتیمس من بزرگ شدمهههه چرا همه یا به من میگن بچه یا میگن جوجه یا هردو یا کیوتی چیزی؟ نیستمممTT
هیچی
امروز که از مدرسه برگشتم هیچ کاری نکردمTT و سرش حس بدی دارم نمیدونم چرا._.
تو پیرم کردیTT
چون کیوتی؟
بیخیال دیروز چهارشنبه بود دختر عذرت موجهه ب جاش امروز بشین پای درسات*-*
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۲۱
++++
فک کنم انفلونزاعه چون سرماخوردگی اینقد اذیت نمیکنه و طول نمیکشه •-•
دکتر هم رفتی؟
..... TATA
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۲۳
میدونمم -اشکام
بادمجون (جونن) هم بود ولی نخوردم اونو
منم بودم اونو نمیخوردم-
آواکادووووو🥑
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۲۵
گوشیم دو درصده و حوصله ندارم پاشم بزنمش به شارژ ._. یکی پاشه بزنه تو صورتم خاموش نشه یوقت ._.
زدی تو شارژ بلاخره؟"-"
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۳۰
اععع؟؟!!!! من بیشتر دلتنگم‌بیشعور بری کامنتامو ببینی میفهمی=-=
+خب پس
زدن محکم رو بازوت"
الاخ
بعلههه!!کامنتاتو دیدم بیشور ولی بازم من بیشتر دلتنگم برو اونور ببینم=-=
*یه آخ بلند گفتن
دستت سنگینه سیس..😔
حالا بغل¿
𝑲𝒊𝒎 𝑹𝒐𝒏𝒂
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۳۴
علاقه‌ای ندارمش والا شرمنده ننه خره😭😂
بلهههههه رفته بود ددر دودورر😭😂 آفرین بهش=-=
می‌گذرانم.. با اندکی تنهایی و دلتنگی برای یسریا")
آه دخترم..چشماتو میبینم یاد پدرت میوفتم..چقدر شبیهشی..همونقدر بچ^^
خب حالا دیگه برگشته ایشالا دیگه نمیره😂😭
شما هیچوقت تنها نیستی!اون سریارو هم یا بهشون پیام بده یا زنگ بزن حرف بزنید*-*
Dark Queen
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۰:۴۰
میبینم نکبت گفتنم به توعم سرایت کردهXD
خیلی وقته سرایت کرده کجای کاریxD
𝓜𝓲𝓴𝓪 *-*
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۱:۰۳
میدونستی این ۲۰۰ مین مطلبته؟xD
پشمام...ینی من تاحالا ۲۰۰ تا پست گذاشتم..؟؟
مون چایلد (هیرای)
- چهارشنبه ۲۰ مهر ۰۱
- ۲۲:۰۰
آم...
-من که ندیدم ولی-منم دلم برات تنگ شده.
و بی شک دل منم خیلی برای هیرای بانو تنگ شده))
خوبی عزیزم؟
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۰۳
ینحثنشحصثص بدبجنس=-=
اره سنگینه=-=
ارهههه بغلللللللللل
محکم بغل کردنت" قوروبونت برممممسمشمصمشمشمش*-*
همینه که هست از فردا همینم نیست^--^xD
خب دردم میایه بی رحم:((
*فشار دادنتتت
خدانکنهههه خودم قربونت برممممTT
(وقتی دوتا خواهر میخوان بهم ابراز علاقه کنن.)
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۲۵
گمشوXD
حقتهه=-=
نینثصنحصنصصت هق عاشقتم سیسسسسTT
(حققق)
بی ادبxDD
آقا خیلی بی رحم شدی...=----=
منمممممTTخیلی زیاددددTTTT
【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۰:۴۰
اوهو..تعظیم"
ببخشید خواهر بزرگتر!
ینسنصحنصص باشه=-=....
کیوتیتثنثحصحصنصنص نیحیحی*-*
کوچولوی دوست داشتنیه اپا •-•*
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۱:۲۸
تفشفنشعنسهمسهمسمسامس اتککککککککㅠㅠㅠㅠㅠㅠㅠ
بجاش مح دادم اومونی بزرگ🥺💙
هم ازش متنفرم هم دوسش دارم@-@تقریبا همونه@-@میخوام اذیتش کنم و درد بکشه ولی از یه طرف اشکمم براش در میاد یه همچین حالتی@-@🔪🗿
دیشب اله اومابزرگㅠㅠالان بهترممممم
𝑲𝒊𝒎 𝑹𝒐𝒏𝒂
- پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
- ۱۱:۵۵
پدر..؟ کدوم پدر...؟ مگه من پدر داشتم؟!
شکر😭😂
نمیتونم نه بهشون پیام بدم نه زنگ بزنم
..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
••••••••••••••••••••••••
دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانهای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
دست های مرا بگیر،میدانم سردیشان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
دست هایم را که بگیری،قول میدهم تورا به دیدار زندگی ببرم
نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
آسان است..
بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
••••••••••••••••••••••••
دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانهای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
دست های مرا بگیر،میدانم سردیشان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
دست هایم را که بگیری،قول میدهم تورا به دیدار زندگی ببرم
نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
آسان است..
بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
موضوعات
- 𝙱𝚝𝚜~ (۱۳)
- 𝙴𝚍𝚒𝚝~ (۳)
- 𝙵𝚘𝚛 𝚖𝚢 𝚜𝚠𝚎𝚎𝚝 𝚃𝚎𝚊𝚔𝚘𝚘𝚔~ (۴)
- 𝙻𝚘𝚟𝚎𝚕𝚢 𝚟𝚒𝚍𝚎𝚘 (۷)
- ‹چه میگذرد بر من؟ (۵۶)
- قلب نوشت ها𔘓 (۴۵)
- چالش~ (۳۹)
- پرت و پلا نویسی های پر مفهوم (۲۵)
- 𝙼𝚞𝚜𝚒𝚌♫︎ (۹)
- غَم هآیِ آبی (۲۸)
- تبریک هآ シ︎🎈 (۱۶)
- چرت و پرت های نینی کوشولوی مامانی چومی•-•🍡 (۲)
- چرت،و پرت! (۱۵)
- موجِ سکوت(=🌊 (۱۵)
- مثل خون در رگ های من~ (۱)
آخرین نظرات
-
(•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
یادش بخیر، چقدر این پستت رو دوست داشتم... -
ثنآ
کصکش تو حق نداری بمیری ... -
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
با اینکه خیلی باهم حرف ... -
~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊
من بی دلیل برای توی زنیکه و متنات دلم تنگ میشه :"[ -
آوا
واقعا نمیدونم ولی قطعا دوستت دارم قراره توش باشه -
𝑴𝒊𝑵. 𝒆𝑳𝒊
بهت میگم خیلی احمقی که قدر خودتو نمیدونی -
⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱
وای من میام میزنمت... -
⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱
نه نمیشه"///////
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
- تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
- خرداد ۱۴۰۲ ( ۳ )
- ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۲ )
- فروردين ۱۴۰۲ ( ۱ )
- اسفند ۱۴۰۱ ( ۳ )
- بهمن ۱۴۰۱ ( ۹ )
- دی ۱۴۰۱ ( ۱۱ )
- آذر ۱۴۰۱ ( ۸ )
- آبان ۱۴۰۱ ( ۱۱ )
- مهر ۱۴۰۱ ( ۱۴ )
- شهریور ۱۴۰۱ ( ۱۳ )
- مرداد ۱۴۰۱ ( ۱۳ )
- تیر ۱۴۰۱ ( ۱۰ )
- خرداد ۱۴۰۱ ( ۱۰ )
- ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۱۲ )
- فروردين ۱۴۰۱ ( ۱۵ )
- اسفند ۱۴۰۰ ( ۱۹ )
- بهمن ۱۴۰۰ ( ۱۴ )
- دی ۱۴۰۰ ( ۱۵ )
- آذر ۱۴۰۰ ( ۲۹ )
- آبان ۱۴۰۰ ( ۱۳ )
- مهر ۱۴۰۰ ( ۱۰ )
- شهریور ۱۴۰۰ ( ۱۴ )
- مرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
- فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
نویسندگان
کلمات کلیدی
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
پیوندها
پیوندهای روزانه
- وبلاگ هایی با طعم نعنا و بوی فراموشی
- راهنمای زنده ماندن تا روز کنکور هنر و بعد از آن
- سبز شدی و در من تنیدی:)
- یه روز میریم؛ولی مگه مهمه که کجا؟!
- اگر به آینه ها نگاه نمیکردم..
- هیچکس مرا ندید.
- بوسه ای میان گل ها❁
- ای شرقی غمگین..
- ثبت یهویی احساسات:عکاسی خیابانی
- وقتی تمایز دلیلی برای زیبایی میشود~シ︎
- چرا بغلت میکنم؟
- حرفای طلایی ای که رو لبام لبخند میشونن=)
- سراسر چشم بودم.
- اعتماد به چشم ها؟:)
- نمایش کوچهی مسکوت:دختر مو کوتاه و پسر عینکی-❥︎
- این یکی کاری نمیکنه...
- نه قدرت تحمل،نه جرأت اعتراض! :)
- تنهایش نگذارید؛ !
- لمس کردن قلب برفیِ تو..ꨄ︎
- ماجرای عشق ما به هفت تا پسر کره ای=)♡