تو پاییزمنی
روی قلبم سقوط میکنی و همه چیز نارنجی میشه
تو نارنجی منی
تندیت مثل آتیشی روی جسمم میخزه و منو خاکستر میکنه
تو خاکستر منی
داخل باغچه نوپای زندگیم میریزی و گل هارو میخشکونی
تو گل منی
داخل سیارهام میکارمت و تو به چشم هام زیبایی میدی
تو زیبای منی
نگاهت میکنم و مردمک هام خونی میشن
تو خون منی
روی پوستم چکه میکنی و اشک هام رو روی زمین پهن میکنی
تو اشک منی
منو فرو میبری و من سقوط میکنم
تو سقوط منی
لحظهی پایان رو با تو میبینم و پرنده میشیم
تو پرنده منی
تا خود ابر میریم و من با بارون روی گونه هات میشینم
تو بارون منی
روی تن تب دارم دراز میکشی و درد رو زنده میکنی
تو،درد منی.
منو میکشی و متولد میکنی.
- Chomion
- يكشنبه ۲۲ آبان ۰۱