۱۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

شکوفه های صورتی

_بوی خنده هایش هنوز یادم است

+بوی خنده؟خنده مگر بود دارد؟

لبخندی کنج لبانم نشست.

_لبخند های او داشتند،نزدیک تر بیا،آن درخت شلیل را میبینی؟

نزدیک تر آمد و رو به درخت شلیل زیبایی کرد که بهار جامه‌ای صورتی بر تن نحیفش کشیده بود.

+میبینمش

_اولین بار زیر همین درخت صدای خنده هایش را شنیدم،میدانی چرا می‌گویم بوی خاصی داشتند؟دلیلش همین‌جاست.هنگامی که زیر همین درخت نشسته بودیم نسیمی آرام وزید و میان شاخ و برگ درخت پیچ و تاب خورد،گل های صورتی زیبایش را نوازش کرد و مارا مهمان بوی خوششان کرد.

در همان لحظه یک شکوفه کوچک صورتی  از شاخه جدا گشت و درست روی ابریشم های مشکی رنگش نشست.سپس خندید،همزمان با رسیدن بوی خوش شکوفه ها بر مشامم صدای خنده اش در آسمان بانگ کرد

همان موقع بود که متوجه گشتم خنده هایش بوی شکوفه های شلیل را می‌دهند!

+جالب بود..آخرین بار شکوفه ات را کی دیدی؟

به آبی که از جوی کنار پایمان روان بود خیره گشتم

_همان روز،همان روز آخرین بار بود،شکوفه ام دقایقی بعد از آنکه خنده هایش را شکوفه صورتی شلیل نامیدم دست بر دست جوانی خوش قد و قامت گذاشت و رفت.

در آن لحظه نمی‌دانستم چه کنم

تنها به این فکر میکردم که باد های تند شکوفه های صورتی را از شاخه های عاشق جدا می‌کنند.

null

+دلم نیومد امروز با دیدن این شکوفه های قشنگ صورتی خوشگل چنین پستی نزارم..عاشقشون شدم:)

#انتشار

 

  • ۱۳
  • نظرات [ ۱۸ ]
    • Chomion
    • چهارشنبه ۱۰ فروردين ۰۱

    پستی سراسر چرت و پرت:عروسی"-"

    خب بنده دوباره اومدم با از سری پست های چرت و پرتم اما نهراسید،ب زودی چند پست مفید هم خواهم گذاشت'-'

  • ۷
  • نظرات [ ۳۳ ]
    • Chomion
    • دوشنبه ۸ فروردين ۰۱

    حس خوب..

    باشه ولی این خیلی قشنگ بود:) -

    کامنت ها بازه اونم چون دلتنگ حرف زدن باهاتونم،پس اگه حرفی چیزی بود بفرمایید. 

  • ۱۴
  • نظرات [ ۲۱۲ ]
    • Chomion
    • جمعه ۵ فروردين ۰۱

    ستاره دنباله دار ✰

    به ستاره دنباله داری که رد شد نگاه کردیم.

    -ینی سال دیگه هم میتونیم اینجا پیش هم باشیم و نگاهش کنیم؟

    میخندم،خندم این بار واقعیه؛

    -آره،حتی اگه بتونیم دلم میخواد آخرین ستاره دنباله دار جهان رو هم باهم ببینیم.

    -ولی از نظر من آخرین ستاره دنباله دار جهان تویی.

    چشمام پر از اشک میشه و ستاره های دنبال دار داخلش پرواز میکنن،این بار اشک هام از شادیه؛

    -من؟

    -آره،و فقط من تونستم ببینمت،زیبا نیست؟

    ستاره ها از چشمام میچکن و روی گونه هام میشینن

    -هست..زیبا ترین چیزی بود که شنیدم:)

    و فقط تویی که تونستی این ستاره دنباله دار قدیمی و کمرنگ رو ببینی.

    null

    میدونم چرت و پرت و بی مفهوم و کوتاه بود وای برای من سراسر معنی بود=")

    از طرفی هم دلم نیومد توی این تاریخ جالب پستی نزارم، ۱۴۰۱/۱/۱،خیلی جالبه"-"

     

  • ۲۱
    • Chomion
    • دوشنبه ۱ فروردين ۰۱
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb