!I can't be your second best
!!...Close but not your favourite
!I can't be your second best
!!...Close but not your favourite
♡ I love you ♡
خب میدونید..یهو دلم خواست چنین پستی بزارم
شاید نیاز به یکم حس خوب و شیرین داشته باشم
پس بدون توجه به اینکه تاحالا منو شناختید،یا نه
میاید زیر این پست و یه جمله عاشقانه به کسی که عاشقشید میگید،تصور کنید میخواید بهش اعتراف کنید حتی اگه قبلا کرده باشید!
حتی میتونید دوتایی بیاید زیر این پست و حرف بزنید..از هرچی دوست دارید،عشقتون و بهم ابراز کنید
میخوام ببینم.
ناشناس هم میتونید بیاید اصلا
بیاید و زیر این پست یه پاریس کوچیک،یه فضای صمیمی عاشقانه قشنگ درست کنید و یه بار بدون ترس عاشق باشید!
منتظرم..
آپ میشه:)
خب حقیقتا از اینکه همیشه بشینم راجب اینکه روزم/روز هام چطور میگذرن یا گذشتن تو عمومی حرف بزنم خیلی خوشم نمیومد.
همش فکر میکردم یا شایدم میکنم که کسی که داره اینارو میخونه پوکر فیس به صفحه گوشی نگاه میکنه و میگه:خب که چی؟بمن چه الان دقیقا¿
ولی خب..شاید یاد گرفته باشم یکمم به دل خودم راه بیام نه..؟
دلم خواست راجب مزخرف گذشتن این چند روزم و شاید اتفاقاتش تو وبلاگی ک مطمئنم شاید ۳ سال دیگه وقتی ببینمش کلی خاطره برام زنده میشه بنویسم.
ممکنه چسناله هم بشه ولی خب بیاید قبول کنیم منم حق دارم یه بار بر طبق دلم پیش برم هوم¿و اجباری به خوندن این پست نیست فقط میخوام این روزا ثبت شن،روز های عجیبی بودن..
هرگز خودم رو در حدی ندیدم تا نصیحتی به کسی بکنم
ولی رفیق،همشهری،آشنا،غریب،عزیز،برادر،خواهر
انقدر خودتو خسته نکن!
انقدر برای این دنیا خودتو به هر دری نزن
تهش تو میمونی و کسی که هرچی بهش دست تکون میدی جوابت و نمیده و حتی زبونش رو هم نمیفهمی
و متاسفانه اون خودتی!
گاهی بزار رو استپ همه چیزو
هیچکس،هیج چیز،قرار نیست تورو ببینه
قرار نیست کسی ببینه که تو چطور خودتو برای جهان به در و دیوار کوبیدی و تهش بدن آسیب دیدهات جلوی چشم همه قرار گرفت و با انزجار از روش رد شدن و گفتن:
"چقدر ناامید و خسته و شکستهاست،وای خدا زیادی ضعیفه،بیچاره!"
هیچوقت کسی تورو نمیبینه
حتی اگه خون از لای پلک های رنگ پریدهات جاری بشه
هیچکس قرار نیست ببینه
حتی اگه قلبت براشون بتپه
هیچکس قرار نیست ببینه.
و در نهایت،تویی که در چشم خودت همون واژهی اضافیِ دنیا دیده میشی!
و از صمیم قلب برات آرزو میکنم،کاری نکنی که روزی دلتنگ خودت بشی.