۱۴ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

!Close but not your favourite

 

!I can't  be your second best

!!...Close but not your favourite 

 

  • ۱۳
  • نظرات [ ۱ ]
    • Chomion
    • دوشنبه ۱۱ بهمن ۰۰

    اگه عاشقشی

     I love you 

    خب میدونید..یهو دلم خواست چنین پستی بزارم

    شاید نیاز به یکم حس خوب و شیرین داشته باشم

    پس بدون توجه به اینکه تاحالا منو شناختید،یا نه

    میاید زیر این پست و یه جمله عاشقانه به کسی که عاشقشید میگید،تصور کنید میخواید بهش اعتراف کنید حتی اگه قبلا کرده باشید!

    حتی می‌تونید دوتایی بیاید زیر این پست و حرف بزنید..از هرچی دوست دارید،عشقتون و بهم ابراز کنید 

    میخوام ببینم.

    ناشناس هم میتونید بیاید اصلا

    بیاید و زیر این پست یه پاریس کوچیک،یه فضای صمیمی عاشقانه قشنگ درست کنید و یه بار بدون ترس عاشق باشید!

    منتظرم..

     

    آپ میشه:)

  • ۱۲
  • نظرات [ ۲۱۲ ]
    • Chomion
    • شنبه ۹ بهمن ۰۰

    روزمرگی ای پر از پر حرفی

    خب حقیقتا از اینکه همیشه بشینم راجب اینکه روزم/روز هام چطور میگذرن یا گذشتن تو عمومی حرف بزنم خیلی خوشم نمیومد.

    همش فکر میکردم یا شایدم میکنم که کسی که داره اینارو میخونه پوکر فیس به صفحه گوشی نگاه میکنه و میگه:خب که چی؟بمن چه الان دقیقا¿

    ولی خب..شاید یاد گرفته باشم یکمم به دل خودم راه بیام نه..؟

    دلم خواست راجب مزخرف گذشتن این چند روزم و شاید اتفاقاتش تو وبلاگی ک مطمئنم شاید ۳ سال دیگه وقتی ببینمش کلی خاطره  برام زنده میشه بنویسم.

    ممکنه چسناله هم بشه ولی خب بیاید قبول کنیم منم حق دارم یه بار بر طبق دلم پیش برم هوم¿و اجباری به خوندن این پست نیست فقط میخوام این روزا ثبت شن،روز های عجیبی بودن..

  • ۵
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • Chomion
    • جمعه ۸ بهمن ۰۰

    پرت و پلا نویسی های کاملا بی مفهوم پارت هزارم.

    هرگز خودم رو در حدی ندیدم تا نصیحتی به کسی بکنم 

    ولی رفیق،همشهری،آشنا،غریب،عزیز،برادر،خواهر

    انقدر خودتو خسته نکن!

    انقدر برای این دنیا خودتو به هر دری نزن

    تهش تو میمونی و کسی که هرچی بهش دست تکون میدی جوابت و نمیده و حتی زبونش رو هم نمیفهمی

    و متاسفانه اون خودتی!

    گاهی بزار رو استپ همه چیزو

    هیچکس،هیج چیز،قرار نیست تورو ببینه

    قرار نیست کسی ببینه که تو چطور خودتو برای جهان به در و دیوار کوبیدی و تهش بدن آسیب دیده‌‌ات جلوی چشم همه قرار گرفت و با انزجار از روش رد شدن و گفتن:

    "چقدر ناامید و خسته و شکسته‌است،وای خدا زیادی ضعیفه،بیچاره!"

    هیچوقت کسی تورو نمیبینه

    حتی اگه خون از لای پلک های رنگ پریده‌ات جاری بشه

    هیچکس قرار نیست ببینه

    حتی اگه قلبت براشون بتپه

    هیچکس قرار نیست ببینه.

    و در نهایت،تویی که در چشم خودت همون واژه‌ی اضافیِ دنیا دیده میشی!

    و از صمیم قلب برات آرزو میکنم،کاری نکنی که روزی دلتنگ خودت بشی.

     

    • Chomion
    • جمعه ۱ بهمن ۰۰
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb