۲۹ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

آهسته میروی..

میروی..آهسته آهسته میروی و خود ۹۰ روز دلتنگی،آشفتگی،خاطره،لبخند،اشک،شادی و غم را خواهی برد.

نمیدانم کدام نقاش بود که اینگونه عاشقت کرد که از فراغ دوری اش خزان شدی و خزانت را به دل هایمان هدیه دادی

نمیدانم از فرط دوری کدام یک از رهگذرانت این چنین زرد و نارنجی گشتی 

نمیدانم بوی باران هایت چه جادویی داشت که چشمان همه‌ی ما را مثل آسمان تر میکرد

یا برگ های خشکیده ات به کدامین جادو گرفتار بودند که این چنین با قلب هایمان بازی می‌کردند 

میروی،میروی و با خود روز هایی را میبری که رنگ تورا گرفته بودند

اهل گریه و شیون برای رد شده ها نیستم،پشتت آبی میریزم و آرزو میکنم ۳۶۵ روز دیگر که آمدی،هم تو به رهگذر روز های خزان بودنت برسی،و هم من تکه‌ای از روحم را به خود بدوزم

پاییز جان،خدانگهدارت زیبای خزان شده=)🍁

null

خب..پاییزم تموم شد رفت:")پاییزی که چه برای بعضیا دلگیر و چه برای بعضیا شیرین بود تموم شد و رفت..!

توی طولانی ترین شب سال براتون بهترین لحظه هارو آرزو میکنم

امشب یک دقیقه بیشتر بخندید،همو دوست داشته باشید و زندگی کنید!

یلداتون مبارک=")♡

****

  • ۷
  • نظرات [ ۱۹ ]
    • Chomion
    • سه شنبه ۳۰ آذر ۰۰

    "روز هجدهم"

    پنج راه که کسی بتونه باهاش دلبری کنه و توجهت و جلب کنه؟

    1.موهاش بلند و نرم و بهم ریخته باشن

    2.قد بلندی داشته باشه

    3.تو ابراز محبت خیلی حرفه‌ای و به قول معروف رمانتیک باشه(همون لاس زدن خودمون"-"XD)

    4.هم خیلی مهربون باشه هم یه طورایی جدی،امیدوارم گرفته باشید چی میگم"/

    5.اهل کتاب و هنر باشه

     

  • ۵
  • نظرات [ ۸ ]
    • Chomion
    • سه شنبه ۳۰ آذر ۰۰

    "روز شانزدهم" و "روز هفدهم"

    چه جمله‌ای هست که بنظرت خیلی تاثیرگذاره و با آدم حرف میزنه؟چرا؟

    دوتا هست..

    " تنها وقتی آخرین درخت بمیرد و آخرین رودخانه مسموم شود و آخرین ماهی شکار شود،انسان ها خواهند فهمید که نمی‌توان پول را خورد...! "

    و این:

    " شخصی جهنم را اینگونه برایم توصیف کرد؛در آخرین روز زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای شخصی که می‌توانستی باشی را ملاقات خواهد کرد.."

    null

    چون من دیروز نزاشتم یه روز چالش و امروز جبرانی میزارم:"

    درباره ده چیز که تورو خیلی خوشحال میکنن بنویس.

    1.My soulmate

    2.یهویی بارون بباره

    3.یهو مدرسه بگه فردا کلاس ندارید تعطیلید 

    4.بغل شدن

    5.خریدن لباس یا وسیله مورد علاقم

    6.خوردن یه لواشک خیلی ترش و خوشمزه")))

    7.یه نوزاد یا بچه خیلی کوچیک و نصف روز بسپردن دستم

    8.خوشحال کردن و خوب کردن حال یه آدمی

    9.تنها شدن تو خونه

    10.کوتاه کردن موهام

  • ۲
  • نظرات [ ۴ ]
    • Chomion
    • يكشنبه ۲۸ آذر ۰۰

    این شما و این قالب جدید:")))

    بله..اینم قالب جدید:">

    چطوره؟قبلی رو خیلیا دوسش داشتن دلم میخواد اینم مثل همون بهتون حس خوب بده و دوسش داشته باشید=")

    اما‌..این قالب خوشگل و جینگیلی مینگیلی کار کیه؟

    آفرین

    آنیمای هنرمند مامانش:"))خیلی خوشگله میدونم..

    خواستم یه چیز کاملا ساده باشه،میدونید دیگه من چیزای ساده بهم حس بهتری میدن..و درست شد همونی ک میخوام 

    یه وایب زمستونی هم میخواستم بده که فکر کنم میده نه؟

    خلاصه که این قالب زیبا کار آنی‌عه

    امیدوارم اینم مثل قبلی بهتون حس خوبی بده و دوسش داشته باشیددد

     

    +رنگ آبی بدجور داره میشه کراشم...

  • ۶
  • نظرات [ ۳۱ ]
    • Chomion
    • يكشنبه ۲۸ آذر ۰۰

    "روز پانزدهم"

    چه چیزی هست که دلت میخواست بقیه دربارت میدونستن؟

    خب چیزای زیادی هست

    ولی شاید دلم میخواست بدونن من آدم بی تفاوتی نیستم فقط تو دنیای واقعی به دلیل یه سری مانع ها و مشکلات برام سخته احساسات واقعیمو نشون بدم

    چیزی که میگم‌نمیدونم از خود راضی بودن یا از خود تعریف کردن یا چیه ولی یه حقیقته و من انکارش نمیکنم و میگمش 

    من آدم فوق العاده مهربونی‌ام،دل رحمم و دل نازک ولی این مهربونی راحت نیست و سخته..برام گاهی بد تموم شده

    گاهی خودمو فراموش کردم بخاطرش

    گاهی فقط حال بقیه برام مهم بود بخاطرش

    میدونم اشتباه کردم ولی من همینم،مهربونم و دل رحم

    اما این مهربونی سخته..چون باید قبول کنی تو باید مهربون باشی حتی اگه بقیه نباشن!

    و این هم بهم حس های خوب داد و هم بد

    مهربونی بهترین خصوصیت منه و من دلم میخواد این خصوصیتم گاهی بیشتر از چیزای بدم دیده بشه¿

    پس سنگ خطاب شدنه یه آدم مهربون براش حکم مرگ رو داره..

    دلم میخواست اینو بقیه بدونن(آدمای دنیای واقعیم بیشتر)

     

     

    پ.ن:میدونید..جنگ سختیه بین باز گذاشتن کامنت ها و نزاشتن آن"-"

    همیشه وقتی پست میزارم با خودم کلنجار میرم سر این

    پ.ن۲:به روز های ملکوتی عوض شدن قالب نزدیک می‌شویم.. 

  • ۳
  • نظرات [ ۱۸ ]
    • Chomion
    • شنبه ۲۷ آذر ۰۰

    "روز چهاردهم"

    یه روز کاری ایده‌آلت رو توصیف کن.

    ایده‌آل یعنی چیزی که دلمون میخواد باشه ولی نیست،درسته؟

    دلم میخواد صبح از خواب بلند شم،تخت‌خوابم رو که مرتب کردم یه صبحونه درست حسابی بخورم(ترجیحا نون پنیر با کره و نون بربری کنجدییی با چایی نبات)بعدش یه آهنگ ملایم بزارم و ورزش یا مدیتیشن کنم‌

    بدنم که آماده شد پاشم برم سر کار و اگه محل کارم نزدیک بود بدون ماشین برم چون لذت پیاده روی توی پارک تا محل کار رو هیچ چیزی نداره مخصوصا اگه هوا خنک باشه و باد بزنه بین برگ درخت ها و همه جا سکوت باشه و هنذفری هم باشه=)))

    به محل کارم که رسیدم بعد از انجام کار هام با تمرکز و علاقه‌ای فراوان،بعد از پایان ساعت کاری زنگ بزنم به سولمیت گرامی و ازش بخوام افتخار بده تا بریم همون جای همیشگی(آه آره...مثلا خواستم با کلاس بازی در بیارم بگم آرههه..ماعم جای همیشگی داریم بچز")😂🚬)

    بعد بریم اونجا نهار رو بزنیم بر بدن و از اونور تا خونه‌ی من پیاده از داخل یه پارک قدم بزنیم و آهنگ گوش بدیم،سر راه به اون مرکز نگهداری از بچه های بی سرپرست و بد سرپرست که باهم قرار گذاشته بودیم همیشه بهش سر بزنیم میریم و دوباره باهاشون حرف میزنیم و بازی میکنیم و مثل همیشه این کار حال منو خیلی خوب میکنه! :")بعد من مجبورش کنم بیاد خونه ام و باهم فیلم ببینیم:">سر انجام نزدیکای ساعت ۵ اینا دیگه گمشه تشریفشو ببره خونشون و من کتاب بخونم و به گل هام آب بدم،آهنگ گوش بدم،کارای عقب افتاده‌ام رو سر و سامون بدم‌ و شام بپزم برا خودم و شب موقع خواب برم حموم:"

    همین..جدن همین!

    به همین سادگی 

    من یه زندگی ساده میخوام 

    هیج چیز آنچنانی خاصی مد نظرم نیست..چون همین روتین ساده‌ای که گفتم رو ندارم خب فعلا و این یه روتین ایده‌ال واسه زندگیمه

    البته من برای آینده رو گفتم هااا..حالا نمیدونم دیگه قبوله یا نه:"XD

     

  • ۱
  • نظرات [ ۷ ]
    • Chomion
    • جمعه ۲۶ آذر ۰۰

    "روز سیزدهم"

    پنج تا مهارت که دلت میخواست داشته باشی رو نام ببر و بگو چرا؟

    1_روانشناس بودن(مهارته دیگه؟)چون دلم میخواد به آدما با شیوه‌ای درست کمک کنم و مفید باشم.

    2_کنترل عصبانیت.من واقعا وقتی عصبانی میشم فقط بلدم گند بزنم به همه چیز! تو مجازی نه خب چون بقیه رو نمیبینم ولی تو واقعیت..هرچی از دهنم در میاد متاسفانه میگم و داد و بیداد میکنم و شرایط بدی رو برای خودم درست میکنم")

    3_دلم میخواد آشپزی بلد باشم.کار لذت بخشیه

    4_غیر واقعی و مسخرست ولی دلم میخواست بتونم هروقت اراده کنم خودمو انتقال بدم به یه مکان دیگه و پیش آدمی دیگه،گاهی جدن بهش فکر میکنم.چون گاهی وقتا نیاز دارم فقط یه جا باشم و جایی ک هستم نباشم..(چی بهش میگن؟شیفت کردن؟یه همچین چیزی)

    5_نقاشی رو بوم و نقاشی با آبرنگ.اصن کاری لذت بخش تر از این؟!نه اصن داریم؟؟

    من عاشق این هنرم..عاشقشم ینی:))))بهم آرامش میده نگاه کردن به نقاشی ها و دلم میخواست یادش بگیرم،و خواهم گرفت:]♡

  • ۳
  • نظرات [ ۵ ]
    • Chomion
    • پنجشنبه ۲۵ آذر ۰۰

    "روز دوازدهم"

    بهترین نصیحتی که تاحالا بهت شده چی بوده؟بهش عمل هم کردی؟

    !Love yourself 

    جدن این یکی از بهترین نصیحت هاییه که بهم شده..چون خوب میدونم نصف مشکلاتمون میتونه به دلیل عمل نکردن به این جمله باشه

    خیلیا تا میشنونش میگن این ینی خودشیفتگی و مسخرست و سادست و این دیگه چیه؟خودمونو دوست داشته باشیم؟شوخیت گرفته؟

    ولی مگه چه اشکالی داره عاشق خودمون هم باشیم؟چطور میتونیم برای بقیه جون بدیم و بمیریم اما ذره ای نمیتونیم خودمون رو بخاطر اینکه تا اینجا با وجود تک تک درد ها رسیدیم دوست داشته باشیم!؟

    اولین و آخرین کسی ک برامون میمونه خودمونیم ولی نمیتونیم خودمونو دوست داشته باشم؟

    و..راستش حدود ۴۰ درصد فقط تونستم بهش عمل کنم و واقعا دارم سعی میکنم به دستش بیارم:")

    و یه چیز دیگه ام بود که یه تیکه از ورس هوسوک توی Lothar than bombs بود که می‌گفت:

    اون تاریکی همه جا هست،ازش نترس!

    که خب راستش من اینو هروقت تو یه جای تاریک قرار میگیرم با خودم تکرار میکنم..برام خیلی خاص و خوب بوده واقعا:)و همیشه سعی کردم بهش عمل کنم..و یادم باشه اینو.

    null

     

  • ۳
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • Chomion
    • چهارشنبه ۲۴ آذر ۰۰

    They will die

    :گفت

    !خانه ها در نبود ساکنانشان خواهند مرد_

    .و سپس به قلبش اشاره کرد

  • ۱۱
    • Chomion
    • سه شنبه ۲۳ آذر ۰۰

    "روز یازدهم"

    ده تا فکت راجب خودت که کسی نمیدونه.

    1.مبتلا به نیکتوفوبیا‌(ترس از تاریکی) و فوبیای ترس از گربه هستم

    2.به هیچ وجه از سوسک نمی‌ترسم و چندشم نمیشه"-"

    3.عاشق عکس گرفتنم

    4.عاشق لوازم تحریرم(فکر کنم گفتم،ولی به هر حال)

    5.از چلو گوشت و ماهیچه متنفرم!!!

    6.برای ترشی رسما میمیرم:))))

    7.وقتی عصبانی میشم میزنم زیر گریه

    8.تو چت کردن از حضوری حرف زدن خیلی بهترم

    9.بچه که بودم مامان بابام منو تو بهشت زهرا جا گذاشتن و رفتن:)XD

    10.از رقصیدن جلو مردم نفرت دارم

     

    پ.ن:این پست هوبی رو بدجور میدوستم:">>>لنتی از وقتی پاشو گذاشته اینستا تم پیجش شده مرگ من..آرامش خاصی دارهههه

    پ.ن۲:کلی فکر کردم تا همین ده تا فکت چرت به ذهنم رسید🙂🤌😂

  • ۶
  • نظرات [ ۹ ]
    • Chomion
    • دوشنبه ۲۲ آذر ۰۰
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb