لطفا پست رو با آرامش و بدون هیچ قضاوتی تا آخر بخونید.
**
سلام،کیم چومیون صحبت میکنه.
کسی که یک سال و نیم پیش پاش به فضایی به نام بیان باز شد
کسی که هرگز فکرشم نمیکردم بخواد وبلاگ بزنه و بتونه اونو اداره کنه و قرار بود وبلاگ آزمایشیش یعنی Galaxy army که حتی اسمش هم خیلی یهویی و بدون هیچ فکری انتخاب شد و هنوز همون مونده یک روز پس از ایجاد شدن حذف بشه!
من چومیون ام،کسی که شماها با لطف و مهربونی خیلی زیادتون اونو توی جمعتون راه دادید و در آغوش گرفتید
بهش لبخند های زیادی هدیه دادید و کاری کردید بتونه اعتماد به نفس نقش داشتن توی فضای مجازی و جمع های بزرگ رو بهتر به دست بیاره
قلمم رو تقویت کردید احساساتم رو رشد دادید دوستی های قشنگی برام ساختید و خاطرات زیادی رو برام رقم زدید.
توی این لحظه حتی نمیدونم باید از کدومتون یاد کنم،چون هرکی به یه نحوی برام عزیزه و کمکم کرده..همتون برام عزیز هستید:")
از وبلاگ داشتن به هیچ وجه پشیمون نیستم و گلکسی آرمی رو دوست دارم و قدردانشم،راه زیادی رو همراه چومیون کوچولوی ۱۴ ساله تا اینجا اومده !
و حالا چومی ۱۶ ساله میخواد یه مسیر جدید در پیش بگیره
میخواد پاشو به دنیا های بزرگتر باز کنه و این حرفا
پس در همینجا داستان من و گلکسی آرمی به پایان میرسه.
آره،شاید باور نکردنی بنظر بیاد اما کتاب نوپای ما همینجا بسته میشه.
این تصمیم رو یک شبه نگرفتم و تقریبا یک هفته ای میشه که بهش فکر میکنم
دلم برای تک تکتون قراره تنگ بشه و کسی چه میدونه..شاید یه روز دوباره همو ملاقات کردیم؟
اونایی که خارج از بیان باهام راه ارتباطی دارن که هیچی
اونایی که ندارن..شاید یه وقتایی به وبلاگ هاتون سر زدم
ایمیلمم هست
به یه سریا هم میام آیدی تلگرام یا شمارمو میدم.
ممنون که کنارم بودید،خیلی زیاد.
دوستون دارم..خیلی!
مراقب قشنگی هاتون باشید.دنیا همیشه خوب نمیگذره..
The end