یادمه قبل تو به چن نفر دیگه هم گفتم مامانی، ولی یه فرق داشتی باهاشون

هیچوقت پیشت احساس اضافی بودن نکردم

هیچوقت ولم نکردی 

شاید خدا اون روز تو رو سر راهم قرار داد که بتونم زنده بمونم ، منی که اصن وبلاگ های بروز شده رو چک نمیکنم..چطور اون روز چکش کردم و اومدم برای یکی که حتی نمیدونستم کیه قالب زدم ؟

ساده اس.. کلا ده تا پست هم توی وبت نبود ، ولی همونا کافی بودن برای دیدن روحت :)

انگار اون لحظه یه حسی فقط بهم گفت آنیما برو سمتش..به یکی از این فرشته ها توی زندگیت نیاز داری

بیشتر از هر کسی تحت هر شرایطی پیشم بودی.. قدردانی کافی نیست، هیچی نیست که بتونه این محبتتو جبران کنه مامانی :")

هیچوقت فکر نمیکردم تو زندگیم یکی رو پیدا کنم که حتی از مشکلاتی باهاش حرف بزنم که در موردشون به هیچکس نگفتم!

حتی خودمم نمیدونم چرا دارم اینا رو پست میکنم.. شاید فقط خواستم جلوی همه، ازت تشکر کنم

بابت همه وقتایی که کسی نبود و تو بودی

بابت همه وقتایی که تو سکوت اشک میریختم و هیچکس نمیدونست، ولی تو پیام میدادی و میگفتی حسش میکنم :)

بابت همه وقتایی که باعث شدی قهقه بزنم و بلند بخندم

بابت شیطنتای دو نفریمون * چشمک میزنه : مدیونی فکر کنی دروغای هماهنگمونو میگم دختردایی|B🚬

بابت اینکه، جزو کسایی بودی که از دیوار من رد شدی

نه نه...من نیومدم بابت اینا ازت تشکر کنم

اومدم ازت ممنون باشم بابت اینکه مامانمی، بابت اینکه دارمت، بابت اینکه چومی ای.

اینو از خودت یاد گرفتم، اکلیلی کردن آدما رو، مهربونی رو ، صبوری رو ، و از همه مهم تر عاقل بودن و منطقی فکر کردن  رو😂

 دیروز صبح برات یه چیزی فرستادم..یادته؟کلیک

دقیقا با دیدنش یاد تو افتادم..با وجود همه ی اینا هنوزم مهربونی :") هنوز بقیه رو میخندونی، در حالی که شاید هیچکس حواسش به تو نیست

قسم میخورم ، اگه نبودی منم نبودم. میدونی دلیلش چیه؟ شاید چون اونموقع ..اون زمانا که داشتم غرق میشدم تو نجاتم دادی.

تو بلندم کردی ، بهم امید دادی

بهم اعتماد به نفس دادی ، قدرت دادی، انرژی دادی، شادی دادی، آرامش دادی حتی اگر موقت باشه، بغل دادی... سرپناه دادی :")

تو به من چیزی رو دادی که اگه هرکی توی شرایط من بود و اونو نداشت تا الان کم اورده بود ، ولی این کم چیزی نیستش ها مامان.. تو نذاشتی کم بیارم 

وقتی همه بهم گفتن دست بکشم ..تو تنها کسی بودی که گفتی تلاش کنم، صبر کنم

هرسری که به حرفت گوش دادم همه چی درست شد * هرچند خیلی پاره شدم و روش هایی که میگی خیلی درد دارن و ماتحت واسم نمونده |B💔 *

خیلی از اطرافیانم جمله ی سس ماستی زیاد میگن ولی من از اونجایی که یه گوشم دره یه گوشم دروازه و حرفشون برام مهم نیست ، چیزی ازشون یادم نموند.

ولی مال تو حتی اگه نخواستم یادم باشه ولی یادم موند..و ازش درس هم گرفتم

تو میتونی دست نیافتنی ترین آرزوی هلویی رنگی باشی که هرکی آرزوی براورده شدنش و داشتنش رو داره؛ تو یه جوری ای که آدم قشنگ حس میکنه هرکسی به یه چومی تو زندگیش محتاجه =)

رنگ غروبی، رنگ هلویی *یاد کونیو و پونیو افتادم چرا جر خوردم... =-=

تو شدی مشاور و معلم زندگیم..جدی میگم =^= تقصیر خودته کاری کردی که هرکار میخوام بکنن اول از تو اجازه و مشورت میگیرم..هرچند منم گاهی خیلی اذیتت میکنم

ولی اینو بدون..اولین الگومی:")

دوستت دارم خیلی زیاد...خیلی خیلی خیلی خیلیییی زیاد ಥ‿ಥ

- نامه ای از یک نینی نق نقو به مامانیش =-=🍡

پ.ن: راستی خیلی خری بای