نه قلبی مونده برام 

نه ذهنی

نه توانی

همه چیز رو تصرف کردی

طوری که من دیگه من نیستم

از من منی مونده به نامِ تو.

از همه چیز لبریز شدی

از شمارش هر ثانیه

صدای هر قدم

سکوت

فکر

نفس

نفسم درد میکنه

آخه بیش از حد خودتو توش میپیچی. 

و سینم بیش از حد بوی دردتو به خوش میگیره،و این قشنگه،بهت قول میدم!

قول میدم بوی زخماتم به خودم بگیرم

طوری که دیگه هیچ منی نمونه.