سلام.*ترکیدن

چند وقت بود همینطوری دلی و بی هدف حرف نزده بودم الانم یکم چیز بودم..گفتم بهترین موقعه‌اس.پسسسس....

حصحسجصحثجسنسش:::)))

میمیکیمیثجثثحث::::))))

میدونم.براتون جای سواله که الان این اصکل چشه و چرا اینطوری میکنه

و یک دلیل ساده داره ب نام:مدرسه^-^

حتما الان فکر می‌کنید من تنبلم و از این حرفا^-^

اما خیر^-^اینطور نیست!!!

اتفاقا خیلی خیلی زیاد مشتاق یاد گیری علمم^-----^و همینطور درس های جدید و جذاب^-^

مشکل چیه؟

آفرین.

مشکل ۳۰ و اندی بچه داخل کلاسن.و حرف هایی که هزار تومن هم نمیشه روشون قیمت گذاشت.

درسته من برونگراعم(شایدم میانگرا)اما واقعا گاهی بیش از هررر درونگرایی نیاز به سکوت و آرامش و تنهایی دارم.و محیط مدرسه،و بچه هایی که یه ثانیه ولت نمیکنن،فرق های تو چشمشون با تو و...همه اینا واقعا برام چالش برانگیزن.ممکنه مسخره و پیش پا افتاده بنظر بیاد واقعا میدونم اما برای من چالش بزرگیه. 

حالا با این میشه یه طوری کنار اومد براش یه برنامه هایی دارم..

مشکل دوم اصلی ترهD;

مشکل دوم خود درسه. به دلایلی از پارسال تا به حال برای من راستش نفس کشیدن هم یه پروسه سنگین و طولانی سخت بنظر میومد.که خب نمیخوام راجب این موضوع خیلی حرف بزنم ولیی..ب واسطه همون دلایل درس خوندن هم بسیار بسیار برام مشکل شده:]

و بدبختی اینه که عاشق انجام دادن کارامم،اما هی نمیشه.امیدوارم متوجه منظورم بشید..توقعمم که از خودم کلا بالاست و هیچی‌ دیگه..D=

اما خب..اینکه یکم‌ روزام و زندگیم نظم میگیرن رو دوست دارم،صبح ها زود پا میشم و مجبور میشم صبحانه بخورم و این خوبه.شاید اشتهامم یکم زیاد شد و وزن گرفتم. 

اما در کل جدای از همه اینا..میخوام با چیزی که درونمه مقابله کنم،قدرتش خیلییی زیاده و هرروز بزرگتر و قوی تر میشه!اما برای ناامید نکردن خودم،والدینم و همه،میخوام انجامش بدم.امسال نه،سال بعد کنکور دارم و باید یه کاری کنم تا دیر نشده

پس..تلاش میکنم:")

اگه شماعم دچار این مشکلید،میدونم سخته..و سنگین.اما تلاش کردن تنها چیزیه که داریم:")پس برای راضی نگه داشتن خودتون تلاش کنید و برید جلو.فایتینگ:>