۱۲ مطلب با موضوع «𝙱𝚝𝚜~» ثبت شده است

!I'm lost



من گمشدم..

در یک رنگین کمان

الان رنگین کمانمون

رفته!..

من گمشدم،در سکوت بلند ترین صدای دنیا 

در رنگ های گمشده‌ی یک تابلوی نقاشی

در لبخند کودکی غمگین

من گمشدم در ستاره‌ ای که سالیان سال آرزوهایم را به او میگفتم،اما نمی‌دانستم که

ستاره صدها سال پیش مرده است 

من گمشدم،در شمارش بی پایان عقربه ها

در صدای ناقوس کلیسایی متروک که دیگر کسی به بهانه‌ی به صدا در آوردن ناقوس زنگ زده اش پا به آنجا نمی‌گذارد!

در آخرین رنگ رنگین کمان شادی هایم

در همان روزی که تو دیگر نخندیدی و من شمردن اشک هایت  را آموختم

اما شاید بشود برگشت..

شاید روزی سکوت آن صدای بلند شکسته شود

شاید روزی بشود رنگ به تابلوی نقاشی‌ رویاهات برگردد 

شاید روزی بیاید که کودک بازیگوش بچگی هایم باز هم شیرین ترین لبخند دنیا

را بزند.

شاید روزی برسد‌ که ستاره‌ام دوباره متولد شود و من باز در گوشش نجوا کنم رویاهایم را..

شاید عقربه ها با پاهایم یاری کنند

شاید باز هم کسی بخواهد صدای ناقوس آن کلیسا را بشنود

شاید باز هم رنگ های رنگین کمانمان بهم برسند

و شاید روزی لبخند هایت برگردند

اما نه،تا روزی که تو از همان راه همیشگی برگردی!..

پس باز هم مینویسم بر روی تمام کاغذ های دنیا:

من گم شده‌ام؛در یک رنگین کمان...

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • Chomion
    • شنبه ۳۰ مرداد ۰۰

    Your eyes tell🖤

    Teakook

    • Chomion
    • جمعه ۲۷ فروردين ۰۰
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb