بتی،اکنون که برایت مینویسم قلبم رو به انفجار است.یک جای کار می‌لنگد،این درست نیست!درحال لمس و حس کردن چیز هایی هستم که شک ندارم اگر این منِ ۲ سال پیش آن را می‌دید پیکرش از هم متلاشی میشد و قلبش مشتی خاکستر.

بتی،چیز هایی که حس میکنم با گلویم گل آویز می‌شوند و آن را تا جای ممکن می‌فشارند!دندان می‌کشند و چنگ می‌زنند.

دیگر حتی اعتنایی به چگونه نوشتن ندارم.دستانم را به حرکت در می آورم و اشک هایم را می‌نویسم.

یک کلام برایت بگویم،برای تویی که عزیزی و آشنا:درحال مردن هستم.

"بغضی که شکسته نشود،نوشته می‌شود."

پس بگذار بنویسم بتی،بگذار از آخرین تکه‌ی وجودم برای ابراز وجود استفاده کنم و با آخرین ذره های توانم فریاد بزنم که زنده ام.زنده ام و روی تکه‌ای گمشده از زمین تنفس میکنم.و منتظرم کسی،چیزی،مرا بیابد.

دیگر نمیدانم چه مینویسم و برای که مینویسم،نمیدانم قلمروی واژه هایم تا به کجا امتداد داشتند،چقدر وسیع بودند و چه رنگی داشتند‌.

واژه هایم خلاصه شده اند بتی عزیز،خلاصه در کلماتی که از به زبان آوردنشان شرم دارم.

مثلا چیز هایی مانند درد،رنج،ضعف،دلتنگی،خستگی و ناامیدی.

بتی،بمن بگو که این من نیستم.محض رضای خدا ! بگو که این سایه ای از من است،جند صباحی به جای من می‌زیستد و بعد محو می‌شود.

دلم می‌خواهد خودم را محکم در آغوش بفشارم،بعد مانند همیشه تصور کنم اوست.احمقانه رفتار میکنم بتی؟تو دیگر این را نگو

میدانی که این ماهیچه نافرمان و گستاخ تنها تنگ است.میدانی که خسته است

میدانی که هر خطی که برایت مینویسم یک جهان اشک است.

از خودم شرم دارم بتی!جمله بندی هایم خلاصه شده در چیز هایی تیره و تاریک هستند که روزی منتقد آنها بودم؛حالا خود،به نظاره گر رقص مرگبار آنها روی صحنه‌ی تئاتر زندگی ام شده ام.

ای کاش می‌دانستم "چیز درست"را دقیقا در کدام یک از این هزار توی ناتمام گذاشته اند،ای کاش می‌توانستم چیزی باشم که باید باشم. اما چه سود که تکه پوستی از چیزی که بودم هستم.

تکه پوسته‌ای تشکیل شده از دلتنگی و آغوش.

آغوش.آغوش.آغوش. چقدر دلم یک آغوش می‌خواهد بتی..چقدر دلم یک دریای عمیق می‌خواهد بتی،چقدر دلم ابری را میخواهد که بی هوا هوای باریدنش بگیرد.

چقدر دلم اندکی دوست داشتن میخواهد بتی.. 

و چقدر‌،دلم کمی خواب می‌خواهد بتی نازنین.

-از دوست همیشگی تو،C.h'

***

+به همه اونایی که دلتنگمن،منتظر جواب کامنت هاشونن و ازم ناراحتن:دوستتون دارم و دلم براتون بیش از اندازه تنگه.فقط متاسفم..