۳۹ مطلب با موضوع «چالش~» ثبت شده است

استغفرالله..

من میدونید ک اهل اینطور پست ها نیستم و صد سال سیاه هم قصد نداشتم چنین پستی بزارم چون دلیلی هم براش نمیدیدم'-'

ولی امروز یه بروکلی گندیده(آنیما)مجبورم کرد چنین پستی بزارم 

و همینطور یه پیرمرد چروکیده(پریا)

بعدم اینکه خودمم کنجکاوم خب چیکار کنم..😭😂

خلاصه که‌‌...

با نهایت خجالت و شرم...

هرکی روم کراشه لایک کنه آره.../:xD

*فرو رفتن در زمین

خودمم میدونم یدونه هم نمیگیره،حالا بخوایم واقع بین باشیم شااااید دوتا 

ولی این پست جاست جهت فانه خب؟:>

همین دیگه

خداحافظ")XD

 

پ.ن۱:بازم میگم من اهل اینطور پستا نیستم الانم از خجالت دارم آب میرم و میدونم از دوتا بیشتر نمیگیره،اگه از پنج تا دونه بیشتر شد یا ب پنج تا رسید میزارم بمونه این پستxD

خدایا منو ببخششششش

 

.

+۹ نفرررررر؟واتتت؟آقا واقعی لایک کنیدااا جهت دلسوزی لایک کنید خشتکاتونو جر میدم

 

  • ۲۰
    • Chomion
    • شنبه ۱۴ اسفند ۰۰

    :"]Eyes challenge

    چالش دخترم آنی

    و به عنوان یک مادر وظیفه خودم دونستم چالش دخترمو منم برم و از چشمان شهلام رو نمایی کنم براتون!

    هرگونه نشر و استفاده غیر مجاز پیگرد قانون و کتکی دارد!حتی شما دوست عزیز

  • ۶
  • نظرات [ ۴۱ ]
    • Chomion
    • سه شنبه ۳ اسفند ۰۰

    شاید یه چالش

    اهم اهم..هااای:>

    داشتم پیش پاتون تو پینترست ول میگشتم استایل های مختلف رو نگاه میکردم(و عر میزدم)بعد یهو یه چیزی به ذهنم رسید

    گفتم چی میشه هرکی یه کلیپ برای خودش درست کنه با استایل ها!یه کلیپ که وایبشو توصیف کنه

    به چ استایل علاقه دارید یا وایبتون کدوم استایله؟عکس های اون استایل رو جمع کنید باهاش یه مجموعه درست کنید حالا در قالب کلیپ یا عکس یا هرچی و پستش کنید:">

    بنظرم خیلی جذاب میشه

    اینطوری بقیه هم میتونن وایبتون رو بفهمن

    این یه نوع ترند یا چالش یا هرچی شما بگیده 

    ببینم چ میکنید")

    درضمن،منبع فراموش نشه"-"والا،ترنده دیگه باید منبع داشته باشه=-=

    *بالا آوردن کف و خوننننننن*

  • ۹
  • نظرات [ ۱۹ ]
    • Chomion
    • چهارشنبه ۲۰ بهمن ۰۰

    "روز بیست و هشتم" "روز بیست و نهم" "روز سی اممم:>"

    درباره سه عادت مفید و سالمی که داری بنویس و بگو چه چیزی بهت انگیزه میده که ادامشون بدی؟

    من از نمک متنفرم و غذا های پر نمک و دوست ندارم،به عبارتی اصلا نمک مصرف نمیکنم مگر اینکه چی بشه..مثلا غذا دیگع واقعا بی مزه باشه

    به مسواک زدن خیلی اهمیت میدم،یه شب مسواک نزنم میمیرم

    و حتمااا،حتما! حتی اگه زمین به آسمون برسه من باید یه روز در میون یا هرروز برم حموم"-"نرم اصن دلم میخواد خودمو بندازم تو سطل آشغال"/

    و خب زنده موندن و سلامت موندنم دلیل انجام دادنشونه:"

    null

    درباره کاری بنویس که الان انجامش میدی اما قبلا نمیتونستی و برات سخت بوده.چطور تونستی موفق بشی و توانایی انجام دادنش رو داشته باشی؟

    خب..من قبلا از کاردستی درست کردن و نقاشی کشیدن خوشم نمیومد من اصلا حوصله این کارا رو نداشتم تو دوران ابتدایی و حتی تا کلاس هفتم هشتم نهم هم مامانم برام کاردستی های مدرسه‌ام و درست میکرد.

    نقاشی کردنمم که افتضاح بود اصلا یه وضعی..XD

    ولی خب من حالا بدون نقاشی یاد گرفتن و انجام دادنش هیچم!

    و خب رشتمم ک توش پر از کارای عملی و به قول معروف این کاردستی هاست پس..آره موفق شدم یوهووو:>>>

    و،احتمالا به مرور شخصیتم که به کلی عوض شد باعث شد به این چیزا علاقه مند شم و بتونم انجامشون بدم؟

    null

    اگه میتونستی یه برنامه تلوزیونی بسازی،داستانش درباره چی بود؟

    این یکی از سخت ترین سوالات این چالش بود..

    چون زمینه علایق من زیادی گستردس 

    من به مسائل اجتماعی علاقه دارم

    به نجوم علاقه دارم

    به هنر علاقه دارم

    به موسیقی علاقه دارم

    به زندگی نامه ها علاقه دارم

    به برنامه های آشپزی هم علاقه دارم"-"

    ولی خب..به عنوان یه نوجوونی که تو سخت ترین دوران زندگیشه

    دلم میخواد راجب نوجوان ها و افسردگی ای که ممکنه در طول دوران نوجوونیشون بهش دچار بشن و مشکلاتشون برنامه ای بسازم تا یکم راجبشون آگاهی رسانی بشه و کمتر اذیت شن.

    تا شاید یکم این مغز های کوچک زنگ زده دچار تحول شن..نه؟

    null

    +خب خب بر طبل شادانه بکوبید که این چالش و بلاخره تمومش کردمممم🙂😂😭💔

    ینی پدرم در اومدااا..فکر نکنم هیشکی به اندازه من انقدر طول داده باشه این چالشو

    +کامنت هارو بعد از قرن ها میخوام باز کنم..با اینکه میدونم هیچی‌نمیگید؛ولی خب..بازه کامنتا دیگه،همین:")

     

  • ۱۰
  • نظرات [ ۲۴ ]
    • Chomion
    • دوشنبه ۲۰ دی ۰۰

    "روز بیست و هفتم"اوکی ولی من استاد سوتی و چیزدستی ام..

    اگر میتونستی هر جایی تو دنیا زندگی کنی،کجارو انتخاب میکردی؟چرا؟

    بچ مردم انقد ازم پرسیدی چرا:/یه سری کارا و یه سری چیزا جدن دلیل خاصی ندارن خب تو برا چی هی چرا چرا میکنی=-=

    خب ببینید..من اینطوریم که هم میخوام اینجا باشم؛کلیک

    هم اینجا،بازم کلیک

    همچنین اینجا

    و خب انتخاب بینشون واقعااا سخته..

    ولی..من پاریس رو انتخاب می‌کنم:")

    نمیدونم چرا کلا همیشه برام شهر هنری و رویایی ای به نظر میومد و عاشقشم!

    همون وایبی رو میده که دلم میخواد...

    اونجارو انتخاب می‌کنم اما توی خلوت ترین محله‌اش ساکن میشم حوصله شلوغی رو ندارم"-"

    همین:')

     

    پ.ن:امتحانا و این چالش که تموم بشم دوباره شروع میکنم به نوشتن..دلم برای نوشتن خیلی زیاد تنگ‌شده.هر از چند گاهی میخوام برم سمت نوت هام و یچی بنویسم

    ولی کلمات توی مغزم یخ میبندن! اصلا حس قشنگی نیست..

    پ.ن۲:داشتم انیمه وایولت اورگاردن و میدیدم امروز،سر قسمت نه یا هشتمش یه ایده ای برای نوشتن به ذهنم رسید..بنظرم خیلییی جذاب میاد

    حالا اگه نوشتمش میفهمید چی بوده')

    این انیمه یه طوریه..اشکمو در میاره!تصور می‌کردم شبیه وایولت باشه اخلاق هام،ولی نه واقعا آنچنان شباهتی نداشتیم..دختره‌ی بیچاره..")

    پ.ن۳:اینجانب تا مدتی میلی با باز کردن کامنت هایش ندارد لطفا دلخور نشوید:]

    null

    حدس بزنید چی شده؟اونجا نوشته بودم فرانسه رو انتخاب می‌کنم و من عاشق این شهرمممممم!!!!!!

    .

    درحالی که میخواستم بنویسم پاریس نه فرانسه!!خدایا بسه..چیزدستی بسههه یونو؟

    چرا نوشتم فرانسه..ای بمیری چومی بمیریییی"))))

  • ۱۲
    • Chomion
    • پنجشنبه ۱۶ دی ۰۰

    "روز بیست و پنجم" "روز بیست و ششم"

    درباره سالی که از همه بیشتر دوست داری بنویس و بگو چرا

    سال ۲۰۲۱

    من واقعا عاشق ۲۰۲۱ بودم و هستم

    توش دوتا اتفاق مهم برام افتاد که مسیر زندگیمو عوض کرد

    محاله یادم بره این سالو چون انگار توش دوباره از اول متولد شدم،تولد من تو ۲۰۲۱ بود.

    null

    اون چیزی که یه نفر بهت گفته و هیچوقت فراموشش نکردی چیه؟

    من حرف های قشنگی که بهم زده میشه رو هیچوقت یادم نمیره هیچوقت

    حتی یه سریاشونو یه جا برا خودم ذخیره هم میکنم چون نیازه گاهی بخونمشون.

    ولی..شاید این از همشون خاص تر بود؟

    "تو همون جادوگری هستی که دنیای منو جادو کرده.."

  • ۹
    • Chomion
    • دوشنبه ۱۳ دی ۰۰

    "روز بیست و سوم" و "روز بیست و چهارم"

    یه قراری که دوست داری بری رو توصیف کن.با کی؟کجا؟چه کار هایی انجام میدی؟

    بدون شک با سولمیتم.

    دلم میخواد بریم یا کتابخونه بزرگ..از اینایی که توشون پر از راهرو های پیچ در پیچه و بین راهرو هاش بوی عود پیچیده')

    میون یکی از اون راهرو ها دلم میخواد بشینیم و برای هم کتاب بخونیم..بی شک حسی که داره رو با هیچ چیزی عوض نخواهم کرد

    دلم میخواد بغلش کنم و ساعت ها براش کتاب بخونم

    *برداشتن جعبه دستمال کاغذی

    null

    چیزی که دلت میخواد فراموش کنی(تمومش کنی)ولی نمیتونی ازش به سادگی رد بشی؟

    دلم میخواد اتفاقات بدی که برام میوفتن رو فراموش کنم و هی مدام یادشون نیوفتم و بهشون فکر نکنم تا دوباره بهم نریزم

    دلم میخواد چیزای بد رو فراموش کنم ولی گاهی محال میشه برام.

     

  • ۴
    • Chomion
    • جمعه ۱۰ دی ۰۰

    "روز بیستم" و "روز بیست و یکم" و "روز بیست و دوم"

    من دوباره عقب افتادم یه چند روز و باید سه روز و پشت سر هم برم":

    میتونی سه تا آرزو بکنی.اونا چین؟

    1.دلم میخواد دوباره همون آدم پر شور و قوی و پر انرژی و خندون چند ماه پیش بشم و همه بتونن بفهمن کی‌ام

    2.تا آخر عمرم کنار یه نفر باشم

    3.تو دنیا هیچ قضاوتی وجود نداشته باشه..

     

    چیزی که در حال حاضر دنبالشی چیه؟چرا؟

    بهتر شدن حالم و درمان شدنم

     

    در دو سال اخیر چقدر تغیر کردی؟

    زیاد زیاد خیلیییییی زیاد!

    از نظر رفتاری،عقیدتی،احساسی..ینی کسی که آخرین بار دو سال پیش منو دیده باشه و حالا ببینم محاله بتونه بشناستم

    و این خوبه..

    پ.ن۱:باشه ولی نامجین و یونگی نباید کرونا میگرفتن..هرگز انقدر از کرونا متنفر نبودم حتی وقتی خودم گرفتم')))

    پ.ن۲:مایل به سخن گفتن؟! که‌ میدونم هیشکیییی نمیاد!:/

     

  • ۶
  • نظرات [ ۲۱ ]
    • Chomion
    • دوشنبه ۶ دی ۰۰

    "روز نوزدهم"

    درحال حاضر چه کسی برات الهام بخشه و بهت انگیزه میده؟چرا؟

    خودم؟آره‌،منم مثل خیلی های دیگه میگم خودم چون من دارم زندگی میکنم و این کار آسونی نیست،با وجود خیلی از چیزا هنوز دارم زندگی میکنم..

    ولی کسی ک بهم انگیزه میده خودم نیستم کس دیگه ایه که بیخیالش"–"

    خودم برای خودم الهام بخشم ولی انگیزه‌ی بودنم کلا از جای دیگه ای نشات میگیره 

     

  • ۶
  • نظرات [ ۱ ]
    • Chomion
    • پنجشنبه ۲ دی ۰۰

    "روز هجدهم"

    پنج راه که کسی بتونه باهاش دلبری کنه و توجهت و جلب کنه؟

    1.موهاش بلند و نرم و بهم ریخته باشن

    2.قد بلندی داشته باشه

    3.تو ابراز محبت خیلی حرفه‌ای و به قول معروف رمانتیک باشه(همون لاس زدن خودمون"-"XD)

    4.هم خیلی مهربون باشه هم یه طورایی جدی،امیدوارم گرفته باشید چی میگم"/

    5.اهل کتاب و هنر باشه

     

  • ۵
  • نظرات [ ۸ ]
    • Chomion
    • سه شنبه ۳۰ آذر ۰۰
    ..𝐼'𝑣𝑒 𝑏𝑒𝑒𝑛 𝑡𝑟𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑎𝑙𝑙 𝑚𝑦 𝑙𝑖𝑓𝑒
    𝑡𝑜 𝑠𝑒𝑝𝑎𝑒𝑎𝑡𝑒 𝑡ℎ𝑒 𝑡𝑖𝑚𝑒
    𝑖𝑛 𝑏𝑒𝑡𝑤𝑒𝑒𝑛 𝑡ℎ𝑒 ℎ𝑎𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙
    ...𝑎𝑛𝑑 𝑔𝑖𝑣𝑖𝑛𝑔 𝑖𝑡 𝑎𝑙𝑙,𝑦𝑒𝑎ℎ
    ••••••••••••••••••••••••
    دست های مرا بگیر..به تو قول خواهم داد که رهایش نکنم!
    دست هایم را بگیر تا شاید بتوانیم باهم میان کوهستان های افسانه‌ای که از آنها در کتاب هایمان یاد شده قدم بزنیم.
    دست هایم را رها نکن تا شاید بشود به تو لذت راه رفتن میان دشت بنفشه ها را هدیه بدهم؛
    دست های مرا بگیر،می‌دانم سردی‌شان ممکن است آزارت بدهد اما لطفا دستانم را بگیر تا تورا تا زیر باران بکشانم و آواز قطره هارا برایت بخوانم..
    میدانم کمی خسته و آشفته ای،اما دستانم را بگیر،آنهارا گرم نگه میدارم تا خستگی ات را در کنند!
    دست هایم را که بگیری،قول می‌دهم تورا به دیدار زندگی ببرم
    نجوای بی پروا را در گوشت زمزمه میکنم و با آن برایت میرقصم تا ببینی دیدار با زندگی به همین آسانیست!..بیا تا برقصیم در یک یک چهار راه های پاریس،بیا در قایق های پارویی ونیز عکاسی کنیم،به من فرصت بده که دنیایم را نشانت دهم؛
    آسان است..
    بیا دستانم را بگیر،این خدا به تو یک زندگی بدهکار است غریب آشنا:)♡
    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
    خوش آمدید،اینجا متعلق به انسانیست که گه گاهی شاید بتواند با یک لیوان شربت توت فرنگی شما را به سفر های دور و درازی ببرد!シ︎
    لطفا در اینجا،هرچه نقاب برای خود ساختید را در هم بشکنید و خودتان باشید..
    ورودتان را به دنیایی گاه کهکشانی،گاه بارانی و گاهی کوهستانی خوش آمد میگویم
    《لطفا پیش از ورود خود را در قسمت معرفی،معرفی نمایید!》
    کلمات کلیدی
    Hb